امربه معروف و نهی از منکر در فرمایشات امام علی علیه السلام

وبلاگ " امربه معروف و نهی از منکر " نوشت :

 إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ، لَخُلُقَانِ مِنْ خُلُقِ اللَّهِ سُبْحانَهُ؛ وَ إِنَّهُمَا لَایُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ، وَ لَایَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ؛


همانا امر به معروف و نهى از منکر، از صفت هاى پروردگارند، نه اجل را نزدیک کنند و نه در روزى کاهشى آرند.

 نهج البلاغه/ خطبه 156



وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ تَکُنْ مِنْ أَهْلِهِ، وَ أَنْکِرِ الْمُنْکَرَ بِیَدِکَ وَ لِسَانِکَ، وَ بَایِنْ مَنْ فَعَلَهُ بِجُهْدِکَ، وَ جَاهِدْ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ، وَ لَاتَأْخُذْکَ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ؛


 به کار نیک امر کن و خود را در شمار نیکوکاران در آر و به دست و زبان کار ناپسند را زشت شمار  و از آن که کار ناپسند کند با کوشش خود را دور بدار. در راه خدا بکوش، چنانکه شاید، و از سرزنش ملامتگرانت بیمى نیاید.

نهج البلاغه /نامه 31


امت اسلام، در تمامی سطوحش، همواره به امر به معروف و نهی از منکر نیاز دارد. امر به معروف و نهی از منکر باید همچون خون، در رگ‏های جامعه جریان داشته باشد تا حیات الهی جامعه استمرار یابد؛ در ادامه فرمایشاتی از مولای متقیان علی علیه السلام راجع به امر به معروف و نهی از منکر را می‏خوانیم.


وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَتَنَاهَوْا عَنْهُ، فَإِنَّمَا أُمِرْتُمْ بِالنَّهْی بَعْدَالتَّنَاهِی؛

از کار زشت باز ایستید و دیگران را از آن بازدارید، چه، به باز ایستادن پیش از بازداشتن مأمورید.

نهج البلاغه /خطبه 105


إلَاتَتْرُکُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ فَیُوَلَّى عَلَیْکُمْ شِرَارُکُمْ، ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا یُسْتَجَابُ لَکُمْ؛

 امر به معروف و نهى از منکر را وامگذارید که بدترین شما حکمرانى شما را بر دست گیرند آنگاه دعا کنید و از شما نپذیرند.

نهج البلاغه/ نامه 47

  ادامه مطلب ...

السلام علیک یا ابا عبدالله...

وبلاگ " عرفان مقربین " نوشت :

دلم به مستحبی خوش است که جواب آن واجب است :

السلام علیک یا ابا عبدالله.......

باوجود رود فرات مسئله عطش برای امام حسین (ع) قابل پذیرش است ؟

وبلاگ" مرکز آموزشی شیخ مرتضی انصاری "نوشت :

وجود نزدیک بودن به رودخانه ی فرات و در نتیجه امکان وجود آبهای زیرزمینی برای حفرچاه همچنین قرارداشتن روز عاشورا در مهرماه، آیا مسئله عطش و تشنگی در کربلا برای کاروان حسینی قابل پذیرش است؟

برای پاسخ به این سؤال ابتدا لازم است با توجه به مستندات علمی به موقعیت جغرافیایی کربلا نگاهی داشته باشیم. دکتر محمدرضا سنگری در کتاب آینه در کربلاست، پس از بهره گیری از منابع جغرافیایی و کمک گرفتن از مراکز علمی به این نتیجه می رسد که ورود کاروان امام حسین)ع( به کربلا در روز دوم محرم سال 61 هجری معادل 12 مهرماه 59 شمسی بوده است.

برخی از ویژگی های جغرافیایی کربلا عبارتند از: خاک نسبتا نرم، پستی و بلندیها و گودا لهای متعدد، خارزار، دارای تپه ماهورها و ارتفاعات اندک، نزدکی به رودخانه های فرات و نخلستان های تُنُک. و از نظر موقعیت جغرافیایی کربلا، سرزمینی است در غرب رودخانه ی فرات، مجاور قبرستان کهنه ی مسیحی ها)نواویس(، شمال شرقی ایران، جنوب غربی حجاز، مجاور صحرا، حدود 60 مایلی جنوب بغداد، دجله در سمت چپ و فرات در سمت راست. آب و هوای این سرزمین، اغلب داغ، خشک،     کم باران، آفتابی و صاف است. اما در مورد مسأله ی تشنگی در کربلا، در منابع تاریخی آغاز رسمی قطع آب در کربلا، سه شنبه هفتم محرم برابر با 17 یا 18 مهرماه 59 شمسی گفته شده است، به این ترتیب که بر اساس دستور عبیدالله، عمر سعد پانصد نفر را به فرماندهی عمروبن حجاج، در کنار شریعه مأمور می کند که مانع دسترسی خیام امام حسین)ع( به آب بشوند که این امر سبب چیرگی تشنگی بر خیمه ها و یاران می شود. امام یک بار با حفر چاه اقدام به تهیه ی آب می کند به این ترتیب که پشت خیمه های زنان، نوزده قدم به سمت قبله برمی دارد و زمین را با تبر حفر می کند ناگاه آبی زلال جوشیدن می گیرد، همگان می نوشند و مشک ها را پر می کنند.  سپس چشمه فرو شده و هیچ نشانی از آن به جا نمی نماند.  

ادامه مطلب ...

داستان های شگفت انگیز از زیارت عاشورا

عارف فرزانه آیت اللّه بهجت (ره) می فرمود: مضمون زیارت عاشورا گواه و روشن کننده عظمت آن است، مخصوصاً وقتی آنچه در سند زیارت ملاحظه می کنیم که امام صادق علیه السلام به صفوان می فرماید:

زیارت عاشورا را بخوان و در خواندن آن استمرار داشته باش، من به خواننده آن چند چیز را تضمین می کنم: زیارت او قبول، تلاشش مشکور و حاجت وی از جانب خداوند متعال بر آورده می شود و با دست خالی باز نخواهد گشت. ای صفوان! این را با ضمانتی از پدرم، و پدرم از امیرالمؤمنین علیه السلام و ایشان از حضرت رسول صلّی الله علیه وآله و رسول خدا از جبرئیل و جبرئیل از خداوند عزّوجلّ دریافت نموده، هر یک از آنها این زیارت را با این ضمانت تضمین نمودند، خداوند عزّوجل به ذات اقدس خود قسم خورده که هرکس زیارت کند حسین علیه السلام را به این زیارت از نزدیک یا دور و دعا کند به این دعا، زیارت و دعای او را قبول می کنم و خواسته اش هرچه باشد بر آورده سازم.

پس از درگاه من با ناامیدی و زیان باز نگردد و او را به برآمدن حاجتش، و رسیدن به بهشت و آزادی از دوزخ خرسند و خوشحال می کنم و شفاعت او را در حق هر کس که شفاعت کند بپذیرم.

(زیارت عاشورا و داستان های شگفت آن، ص 56)


مداومت به زیارت عاشورا

یکی از بزرگان می فرمود: مرحوم آیة اللّه حاج حسین خادمی و حاج شیخ عباس قمی و حاج شیخ عبدالجواد مداحیان روضه خوان امام حسین علیه السلام را در خواب دیدم که در غرفه ای از غرفه های بهشت دور یکدیگر جمع بودند. از آیة اللّه خادمی احوالپرسی کردم و گفتم : با هم بودن شما یک آیة اللّه و آقای حاج شیخ عباس قمی یک محدث و حاج شیخ عبدالجواد روضه خوان، چه مناسبتی دارد که با یکدیگر یک جا قرار گرفته اید؟
جواب دادند: ما همگی مداومت به زیارت عاشورا داشتیم و در مقدار خواندن زیارت عاشورا مثل هم بودیم .(کرامات الحسینیه، علی میر خلف زاده، ج 2)
فرمود: من حکم می کنم که شیعیان ساکن سامراء از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن زیارت عاشوراء شوند و ثواب آنرا هدیه روح شریف نرجس خانم والده ماجده حضرت حجة بن الحسن (عج) نمایند تا این بلاء از آنها دور شود اهل مجلس این حکم را به تمام شیعیان رساندند و همه مشغول زیارت عاشوراء شدند.

بانوی دو عالم در مجلس زیارت عاشورا

خانم علویه ای که برای زیارت حضرت زینب و حضرت رقیه علیهماالسلام به شام مشرّف شده بود می گفت : محل رأس الشهداء برای من حالت خاص روحی داشت، همیشه آنجا می رفتم و زیارت می خواندم و با حال خوشی گریه می کردم، روزی در موقع زیارت حال خاصّی پیدا کردم ودریچه ای از عالم دیگر برای من گشوده شد، در آن حال که بیدار بودم مثل خواب دیدن این منظره را دیدم، عدّه ای زن بودند که مادرم نیز در میان آنها بود و از من تشکر می کرد که برایش زیارت و دعا می خوانم، در این اثناء زن بلند قامتی تشریف آوردند، زنها خدمت ایشان حاجت خود را عرض می کردند و من هم حاجت خود را عرض کردم،سپس گفتم: ما مجلس روضه خوانی داریم و در آن زیارت عاشورا می خوانیم،چراشماشرکت نمی کنید؟
فرمودند: من می آیم و شرکت هم می کنم به آن نشانی و دلیل که پسر خاله شما با عیالش یک جعبه شیرینی آوردند در مجلس شما و برای رفع مشکل منزل شان نذر کردند در مجلس زیارت عاشورای شما شرکت کنند، مشکل آنها به واسطه خواندن زیارت عاشورا رفع شد و منزل جدید را ساختند و در آن نشستند، امّا بعد دیگر در جلسه زیارت عاشورا شرکت نکردند.
حاج آقای ابطحی فرمودند: من صاحب نذر را می شناختم، جریان را به او گفتم، رنگش تغییر کرد و به گریه افتاده همسرش را صدا کرد و گفت : بشنو از کجا خبر می دهند و با تأسف گفت: مطلب دقیق همین است که گفتید، چه کنم مشکلات زندگی نگذاشته به نذر خود وفا کنم. (همان)

عذاب را از این قبرستان بردارید

علامه نوری نوشته: مردی صالح بود که همیشه در اندیشه آخرت شبها در مقبره بیرون شهر معروف به «مزار» که جمعی از صلحا در آن دفن شده بودند، به سر می برد. او همسایه ای داشت که دوران خردسالی را با هم گذرانده بودند و در بزرگی گمرکچی شده بود، پس از مرگ، او را در آن گورستان که نزدیک منزل آن مرد صالح بود به خاک سپردند.
بیش از یک ماه از مرگ گمرکچی نگذشته بود که مرد صالح او را در خواب می بیند که او حال خوشی دارد و از نعمتهای الهی بر خوردار است! به او می گوید: من از آغاز و انجام و درون و بیرون تو باخبرم، تو کسی نبودی که درونت خوب باشد و کار زشتت حمل بر صحت شود،...کارت عذاب آور بود و بس، پس از کجا به این مقام رسیدی؟
گفت: آری! چنان است که گفتی، من از لحظه مرگ تا دیروز در سختترین عذاب بودم، اما دیروز، همسر استاد اشرف آهنگر از دنیا رفته و در اینجا (اشاره به جایی کرده که پنجاه قدم از گورش دورتر بوده) به خاکش سپردند، دیشب سه مرتبه امام حسین علیه السلام به دیدنش آمدند. بار سوم فرمودند: عذاب را از این گورستان بردارند، لذا من آسایش قرار گرفتم.مرد صالح از خواب بیدار شده و در بازار آهنگران به جستجوی استاد اشرف می رود، او را یافته و از حال همسرش می پرسد، استاد اشرف می گوید: دیروز از دنیا رفته و در فلان مکان به خاکش سپردیم. مرد صالح می پرسد: به زیارت امام حسین علیه السلام رفته بود؟ می گوید: نه. می پرسد: ذکر مصیبت او می کرد؟ جواب می دهد: نه. سؤال می کند روضه خوانی داشت؟ می گوید: نه، از این سؤالات چه مقصودی داری؟ مرد صالح خوابش را نقل می کند و می گوید: می خواهم بدانم میان او و امام حسین علیه السلام چه رابطه ای بوده؟ استاد اشرف پاسخ می دهد: زیارت عاشورا می خواند.

(داستان های مفاتیح الجنان، اسماعیل محمدی، ص 40)


رفع بلایی بزرگ

علامه شیخ حسن فرید گلپایگانی از استاد خود مرحوم آیة اللّه شیخ عبدالکریم حائری یزدی نقل فرمود: اوقاتی که در سامراء مشغول تحصیل علوم دینی بودم اهالی سامراء به بیماری وباء و طاعون مبتلا شدند و همه روزه عده ای می مردند روزی به همراه جمعی از اهل علم در منزل استادم مرحوم سیّد محمّد فشارکی بودیم، ناگاه میرزا محمّد تقی شیرازی تشریف آوردند و صحبت از بیماری وباء شد که همه در معرض خطر مرگ هستند.
مرحوم میرزا فرمود: اگر من حکمی بدهم آیا لازم است انجام شود یا نه ؟ همه اهل مجلس تصدیق نمودند که بلی .
سپس فرمود: من حکم می کنم که شیعیان ساکن سامراء از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن زیارت عاشوراء شوند و ثواب آنرا هدیه روح شریف نرجس خانم والده ماجده حضرت حجة بن الحسن (عج) نمایند تا این بلاء از آنها دور شود اهل مجلس این حکم را به تمام شیعیان رساندند و همه مشغول زیارت عاشوراء شدند.
از فردا تلف شدن شیعه متوقف شد و همه روزه عده ای از سنی ها می مردند به طوریکه بر همه آشکار گردیده برخی از سنی ها از آشناهای خود از شیعه ها پرسیدند: سبب اینکه دیگر از شما تلف نمیشوند چیست ؟
به آنها گفته بودند: زیارت عاشوراء، آنها هم مشغول شدند و بلاء از آنها هم بر طرف گردید.
علامه فرید فرمودند: وقتی گرفتاری سختی برایم پیش آمد فرمایش آن مرحوم بیادم آمد و از اول محرم سرگرم زیارت عاشوراء شدم روز هشتم بطور خارق العاده برایم فرج شد.

(داستان های شگفت، عبدالحسین دستغیب)


پاداش یاد امام حسین(ع) هنگام نوشیدن آب

 وبلاگ " در امتداد نور " نوشت :
داودبن‌کثیر رقی گوید: نزد امام جعفر صادق علیه السلام بودم که آب خواستی، وقتی نوشید، دیدم که می خواهد گریه کند و اشک در چشمانش حلقه زد.سپس فرمود: ای داود، خدا، قاتل حسین را لعنت کند. یاد مظلومیت حسین(علیه السلام)زندگی را چه قدر ناگوار می‌سازد! من هر گاه که آب سردی می‌نوشم به یاد حسین(ع) می‌افتم.

هر بنده خدایی که آب نوشد و حسین (علیه السلام) را یاد کند و قاتل او را لعن نماید، خدا برایش صد هزار نیکی نویسد و صد هزار بدی از او پاک کند، و او را صد هزار درجه فرابرد. و چنان باشد که گویی صد هزار برده را آزاد کرده باشد.و خدا او را در روز رستاخیز با روی سفید و درخشان محشور سازد.

 منبع: «امالی صدوق، صفحه دویست و پنج»

متن عربی و ترجمه خطبه امام سجاد (ع) در مسجد شام

وبلاگ اهل قلم به نقل از وبلاگ منتظران منجی (عج) نوشت:
مقدمه

اهل بیت پیامبر(ص) در اول صفر سال 61 هجری قمری در شرایطی وارد شهر شام شدند که حدود چهل سال در این شهر و اطراف آن بر ضد امیرالمؤمنین علی علیه السلام تبلیغات مسموم صورت گرفته بود.

معاویه تعدادی خطیب پول پرست را مأمور ساخته بود که به مقام و منزلت شامخ حضرت علی علیه السلام توهین و جسارت کنند و آن حضرت را مورد فحّاشی و بدگویی قرار دهند.

مردم شهر شام نیز از هنگامی که این شهر به قلمرو مسلمانان در آمده بود، تا عصر امام سجاد(ع) تنها حاکمان و فرمانروایان طائفه بنی ‌امیه را در خود دیده بودند و لذا نه محضر پیامبر(ص) را درک کرده بودند و نه روش اصحاب صالح آن حضرت را.

شامیان در این مدت اسلام را در چهره امویان دیده بودند و تنها آنان را بازماندگان و خاندان پیامبر می ‌دانستند و بر خلاف کوفیان تنها همین را می‌ دانستند که فردی خارجی به نام «حسین» بر امیرالمؤمنین یزید!!! شوریده و توسط سپاه خلیفه به قتل رسیده و خاندان وی به اسارت گرفته شدند. از این رو به شکرانه این پیروزی و ورود کاروان اسرا شهر را آراسته و جشن گرفته بودند.
خطبه حضرت سجاد (ع) در مسجد شام

حضرت على بن الحسین علیه السلام از یزید درخواست نمود که در روز جمعه به او اجازه دهد در مسجد خطبه بخواند، یزید رخصت داد؛ چون روز جمعه فرا رسید یزید یکى از خطباى مزدور خود را به منبر فرستاد و دستور داد هر چه تواند به على و حسین علیهما السلام اهانت نماید و در ستایش شیخین و یزید سخن براند، و آن خطیب چنین کرد.

امام سجاد علیه السلام از یزید خواست تا به وعده خود وفا نموده و به او رخصت دهد تا خطبه بخواند، یزید از وعده‏اى که به امام علیه السلام داده بود پشیمان شد و قبول نکرد .
معاویه پسر یزید به پدرش گفت: خطبه این مرد چه تأثیرى دارد؟ بگذار تا هر چه مى‏خواهد، بگوید.
یزید گفت: شما قابلیتهاى این خاندان را نمى‏دانید، آنان علم و فصاحت را از هم به ارث مى‏برند، از آن مى‏ ترسم که خطبه او در شهر فتنه بر انگیزد و وبال آن گریبانگیر ما گردد (1) .  

ادامه مطلب ...

زینب جان!شرمنده ایم

وبلاگ " پله پله تا خدا " نوشت :

 

زینب جان!شرمنده ایم که بهای حسینی شدن ما "بی حسین" شدن تو بود،

و شرمنده تر آنکه تو بی حسین شدی و ما حسینی نشدیم. 

فرهنگ عاشورا ...

وبلاگ "امیدانه" نوشت :
تلفیق میان فرهنگ عاشورا و جبهه های جنگ در سروده های دفاع مقدس.

گواه همسانی وهمسویی این دو فرهنگ و این دو نبرد است، در این سروده ها به ویژه در سال های دهه شصت. چه د ر اشاره به کربلا

وجبهه ها وچه طرح عناصر عاشورایی.لحن حماسی دیده میشود.


باز سرها به نیزه میخواهند    خولیان در پناه جوشن ها

هان مبادا حسین دیگر بار    در مصاف یزیدیان تنها

درون مایه این سروده  همان مضمونی است که از دیر بازدر فرهنگ ما موجود است و چاووش خوانان  از گذشته زمزمه می کرده اند که:

هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله    هر که دارد سر همراهی ما بسم الله

کربلا غوغاست...

وبلاگ " قهرمانان کوچک " نوشت :

آن زنده دل همیشه بیدار حسین (ع) 

احیاگر عشق و روح و ایثار حسین (ع)
هر سوی که کاروان دل می‌آید

بینی که بود قافله سالار حسین (ع) 

شعر سقا

وبلاگ " شعرهای من" نوشت :

مرا مست می از جام بلا کن

فدای اصغرش در  کربلا کن


مرا کن لایق دیدار مهدی(عج)

از آن پس از تن خاکی رها کن


به دام گلزخی این دل فتاده

بکن لبریز تر امشب تو باده

......................  ......

زمین کربلا شد پر جنازه 

چو از مولا گرفت سقا اجازه


به میدان آمده مانند حیدر

دوصد لشکر نشد با او برابر

  ادامه مطلب ...