چشمانت را ببند
و فکر کن
روی صـــندلی چـرخ دار به دنیا آمدهای.
این شهر،
زنی را که رُوی پای خودش راه میرَود،
دوست ندارد!
چشمانت را ببند
و فکر کن
روی صـــندلی چـرخ دار به دنیا آمدهای.
این شهر،
زنی را که رُوی پای خودش راه میرَود،
دوست ندارد!
پــــــــــــــــــآیـــــــــــــــــــآنــــــــــــــــی
بـــرای قصــه هــآ نیســـت. . .!
نــه گــــــــــرگــ هــآ سیــــــر میشـــوند. . .!
نــه بره هــــآ گـــــــــــــــــرگـــــ. . .!
خســته ام از جنس قــــلابـــی آدمهــــا:(
حــآلم خـــوب اســت. . .!
فقــــط گذشتـــه ام درد میـــکند. . .!:)
چقدر خوبه آدم همیشه زیر پرچم یه
"مرد"
باشه....!!!!
و
چقدر خوبه اون مرد
"بابای"
آدم باشه....
معلم موضوع انشا داد:وقتی بزرگ
شدید می خواهید چه کاره
شوید؟؟؟؟؟
و
"کودک سرطانی" نوشت:
من بزرگ نخواهم شد........
دختری داد میزد ، گریه میکرد...
میگفت میخواهم صورت برادرم را ببوسم اما اجازه نمیدهند...!
یکی گفت:خواهرش است، مگر چه اشکالی دارد؟!!
بگذارید برادرش را ببوسد...؛
گفتند شما اصرار نکنید نمیشود...!
"این شهید سر ندارد"....
گمم نکن!!!!
درگوشه ای از حافظه ات آرام می نشینم فقط بگذار بمانم.
نوشته هابهانه اند
فقط می نویسم
که یاد آوری کنم”بیادت هستم”
باورش با تو ...