میلاد پیامبر مکرم اسلام(ص) گرامی باد

وبلاگ " دالاهو " نوشت :


صدای بال و پر جبرئیل می آید
شب است و ماه به آغوش ایل می آید
لب کویر پس از این ترک نخواهد خورد
که ساقی از طرف سلسبیل می آید
لباس خاطره را از حریر عشق بدوز
حلیمه! نزد تو فردی اصیل می آید
نگاه آمنه از این به بعد می خندد
چرا که معجزه ای بی بدیل می آید
میلاد پیامبر رحمت، تاج آفرینش بر شما خجسته باد

دومین غدیر شیعه مبارک....

وبلاگ " معبر سایبری راه خدا " نوشت :


افسران - قیامتـی است گمانم قیامت مهدی است ...

 دل نوشت:قیامتـی است گمانم قیامت مهدی است
جهـان محیط وسیع کرامت مهدی است

زمان زمان شروع زعامت مهدی است
غدیـر دوم شیعـه، امـامت مهدی است

همه کنیـد قیـام و همـه دهید سلام
امـام کـل زمان‌ها دوباره گشت امام

یک هفته گذشت

شرور که نیستی الحمدلله! گیج و خنگ هم نباش!

وبلاگ " باشنا " نوشت :

« بسم الله الرحمن الرحیم »

و سلام نام خداست...

مرحوم حاج اسماعیل دولابی از علمای برجسته و از بزرگان اهل معرفت، درخصوص انتظار فرج تمثیل زیبائی دارند که نقل آن آموزنده است.

ما غائب و او منتظر آمدن ماست....

آن مرحوم می‌ فرمایند:

پدری چهار تا بچه را گذاشت توی اتاق و گفت این ‌جا را مرتب کنید تا من برگردم، خودش هم رفت پشت پرده. از آن‌ جا نگاه می ‌کرد می ‌دید کی چه کار می ‌کند، می‌ نوشت توی یک کاغذی که بعد حساب و کتاب کند.

یکی از بچه‌ ها که گیج بود، حرف پدر یادش رفت. سرش گرم شد به بازی. یادش رفت که آقاش گفته خانه را مرتب کنید.

یکی از بچه‌ ها که شرور بود شروع کرد خانه را به هم ریختن و داد و فریاد که من نمی‌ گذارم کسی این‌ جا را مرتب کند.

یکی که خنگ بود، ترسید. نشست وسط و شروع کرد گریه و جیغ و داد که آقا بیا، بیا ببین این نمی ‌گذارد، مرتب کنیم.

اما آن که زرنگ بود، نگاه کرد، رد تن آقاش را دید از پشت پرده. تند و تند مرتب می ‌کرد همه‌ جا را.

می‌ دانست آقاش دارد توی کاغذ می‌ نویسد.

هی نگاه می‌ کرد سمت پرده و می ‌خندید. دلش هم تنگ نمی ‌شد. می ‌دانست که آقاش همین جاست. توی دلش هم گاهی می‌ گفت اگر یک دقیقه دیرتر بیاید باز من کارهای بهتر می‌ کنم.

آن بچه شرور همه جا را هی به هم می‌ ریخت، هی می ‌دید این خوشحال است، ناراحت نمی ‌شود!

وقتی همه جا را ریخت به هم، آن وقت آقا آمد.

ما که خنگ بودیم، گریه و زاری کرده بودیم، چیزی گیرمان نیامد. او که زرنگ بود و خندیده بود، کلی چیز گیرش آمد.

زرنگ باش! خنگ نباش! گیج نباش!

شرور که نیستی الحمدلله! گیج و خنگ هم نباش!

نگاه کن پشت پرده رد آقا را ببین و کار خوب کن...

خانه را مرتب کن، تا آقا بیاید.

 

التماس دعا

اللهم عجل لولیک الفرج

زبان فارسی از سرزمین پارس در استان فارس کنونی سرچشمه گرفته است

وبلاگ " ایران مقتدر اسلامی" نوشت :

فارسی یک زبان در شاخه زبان‌های ایرانی جنوب غربی است که در کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان به آن سخن می‌گویند. فارسی زبان رسمی کشورهای ایران و تاجیکستان ویکی از دو زبان رسمی افغانستان (در کنار زبان پشتو) است.

فارسی را پارسی نیز می‌گویند. زبان فارسی در افغانستان به طور رسمی دری و در تاجیکستان تاجیکی خوانده شده‌است.
در ایران زبان نخست بیش از ۴۰ میلیون تن فارسی است (بین ۵۸٪ تا ۷۹٪). فارسی زبان نخست ۲۰ میلیون تن در افغانستان، ۵ میلیون تن در تاجیکستان، و در ازبکستان حدود ۷ میلیون است. زبان فارسی گویش‌ورانی نیز در هند و پاکستان دارد (نگاه: زبان فارسی در شبه‌قاره هندوستان). با توجه به رسمی بودن زبان فارسی در ایران، افغانستان و تاجیکستان و تسلط گویشوران سایر زبان‌ها بدان به عنوان زبان دوم روی هم‌رفته می‌توان شمار فارسی‌گویان جهان را حدود ۱۱۰ میلیون تن برآورد کرد. زبان فارسی چهاردهمین زبان پرکاربرد در محتوای وب است.
 
گرچه فارسی اکنون زبان رسمی پاکستان نیست، پیش از استعمار انگلیس و در زمان امپراتوری گورکانی (به فرمان اکبرشاه)، زبان رسمی و فرهنگی شبه‌قاره هند بوده‌است. زبان رسمی کنونی پاکستان (اردو)، که «اسلامی‌شده»ی زبان هندی است، بسیار تحت تأثیر فارسی بوده‌است و واژه‌های فارسی بسیاری دارد. به طوری که تمامی کلمات سرود ملی پاکستان به جز یک حرف اضافه از کلمات مشترک با زبان فارسی تشکیل شده‌است.
 
زبان پارسی از سرزمین پارس در استان فارس امروزی  در جنوب ایران سرچشمه گرفته‌است و در زمان ساسانیان در دیگر سرزمین‌های ایرانی گسترش زیادی یافت به‌طوری‌که در جریان شاهنشاهی ساسانیان، زبان فارسی میانه و گویش‌های آن در خراسان بزرگ جایگزین زبان‌های پارتی و بلخی شد و بخش‌های بزرگی از خوارزمی‌زبانان و سغدی‌زبانان نیز فارسی‌زبان شدند. گویشی از فارسی میانه که بعدها فارسی دری نام گرفت پس از اسلام به عنوان گویش استاندارد نوشتاری در خراسان شکل گرفت و این بار با گسترش به سوی غرب به ناحیه پارس و دیگر نقاط ایران بازگشت.

هفته وحدت چگونه نامگذاری شد؟

وبلاگ " جوادالائمه " نوشت :


شاید جالب باشد که بدانیم ایده‌ی نام‌گذاری هفته‌ای به‌نام «وحدت»، مربوط به دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیست. این نام‌گذاری پیش از انقلاب نیز در سیستان و بلوچستان اجرا شده است؛ زمانی‌که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ایرانشهر روزگار تبعید خود را سپری می‌کردند. روایت این نام‌گذاری را از سخنان رهبر انقلاب اسلامی بخوانیم:



* شکل‌گیری اولین هفته وحدت در دوران تبعید
یکى از ابزارهاى همیشه مورد استفاده‌ى دشمنان ملتهاى مسلمان براى اختلاف، مسئله‌ى اختلافات مذهبى، شیعه و سنى و از این قبیل بوده. دعوا درست کنند، اختلاف ایجاد کنند، برادران را به جان هم بیندازند، اختلافات را بزرگ کنند، برجسته کنند، موارد اشتراک و اتحاد را ضعیف کنند، کمرنگ کنند، یک چیز کوچک را بزرگ کنند، برجسته کنند؛ این همه نقاط اشتراک را که بین برادران سنى و شیعه هست، کوچک کنند، ضعیف کنند؛ این کارى است که دائم انجام گرفته است، الان هم دارد انجام میگیرد.
جمهورى اسلامى از اولین روز در مقابل این توطئه ایستاده است؛ علت هم این است که ما ملاحظه‌ى کسى را نمیکنیم؛ این عقیده‌ى ماست. قبل از اینکه نظام اسلامى تشکیل بشود، برادران ما، بزرگان نهضت، بزرگان مبارزه‌ى انقلابى در آن روز - که هنوز خبرى از حکومت اسلامى و جمهورى اسلامى نبود - در جهت وحدت شیعه و سنى تلاش میکردند. من خودم در بلوچستان تبعید بودم. از آن زمان تا حالا با علماى سنى حنفى شهرهاى بلوچستان - ایرانشهر و چابهار و سراوان و زاهدان - با آنهائى که بحمدالله زنده هستند، رفیقیم، نزدیکیم، صمیمى هستیم. من آنجا تبعیدى بودم، دستگاه‌ها نمیخواستند بگذارند تلاشى از سوى ما انجام بگیرد؛ اما در عین حال ما گفتیم بیائید کارى کنیم که یک نشانه‌اى از اتحاد شیعه و سنى را در این شهر نشان بدهیم؛ که این مسئله‌ى هفته‌ى وحدت - ولادت نبى اکرم در دوازدهم ربیع‌الاول به روایت اهل سنت، و در هفدهم ربیع‌الاول به روایت شیعه - آن روز به ذهن ما رسید و در ایرانشهر آن را عمل کردیم؛ یعنى از دوازدهم تا هفدهم جشن گرفتیم. این یک فکر عمیقى بوده است، مال امروز و دیروز نیست. ۱۳۹۰/۰۷/۲۵


* فکر وحدت اسلامی یک فکر زودگذار نیست
فکر وحدت اسلامى یک فکر زودگذرِ تازه‌پا نیست، بلکه از اعماق دل ما مى‌جوشد. سنّى براى خود سنّى است، شیعه هم براى خود شیعه است، هرکدام عقاید و مناسکى دارند و هیچ کدام دیگرى را مجبور نمى‌کند که مثل من وضو بگیر یا اعمال دیگر را مثل من انجام بده. حقیقت این است که هر دو به خداى واحد، قبله‌ى واحد، پیامبر واحد، اهداف و ارزشهاى واحد و به اسلام واحد معتقدند. چرا اینها را فراموش کنیم؟! من در همان روزهایى که تبعید بودم - آقاى مولوى قمرالدّینى این‌جاست - پیغام دادم، خودم به مسجد ایشان رفتم و گفتم بیایید این یک هفته میان هفده ربیع - که ما شیعه‌ها هفده ربیع را روز ولادت پیغمبر مى‌دانیم و جشن مى‌گیریم - و دوازده ربیع را - که شما سنّیها روز ولادت پیامبر مى‌دانید - جشن بگیریم. ما بگیریم، شما هم بگیرید. ایشان هم قبول کرد. اتّفاقاً در همان روزهاى اوّل و دوم در ایرانشهر سیل آمد و بساط همه چیز را به هم زد و ما در کار امداد مردم افتادیم و نتوانستیم کارى انجام دهیم. به این چیزها توجّه داشته باشید. خوب؛ طبیعى است که هر کسى براى عقاید خود احترام و ارزش قائل است. اما اگر زید به عقیده‌ى خود احترام مى‌گذارد، مگر مستلزم این است که به عقیده‌ى عمرو اهانت کند؟! یا اگر عمرو به عقیده‌ى خود احترام مى‌گذارد، مگر مستلزم این است که به زید اهانت کند؟! چرا؟! دشمن همین را مى‌خواهد و این آتش عجیبى است اگر مشتعل شود.
الان شما ببینید در همین همسایگى این مرز ما، دستهایى اختلاف و تفرقه بین شیعه و سنّى را تحریک مى‌کنند. سرِ همین اختلافات، همدیگر را کافر و فاسق و فلان مى‌دانند و مى‌کشند. این است که من تأکید مى‌کنم و این نکته‌ى اساسى است. بله؛ از دوستان و علماى عزیز خیلى متشکّرم که تلاش کردید؛ اما این تلاش را تعمیق کنید و به دوستیها عمق ببخشید؛ هرکدام هم در مذهب خود پایدار و ثابت قدم بمانید. بحث علمى و فکرى و غیره هم به جاى خود محفوظ، خیلى خوب است و مانعى هم ندارد. اما مراقب اختلاف باشید؛ مراقب مردم باشید؛ مراقب دست دشمن باشید.
۱۳۸۱/۱۲/۰۲
 

* علما به ندای وحدت پاسخ مثبت دادند
اوّلِ انقلاب هم اوّلین نقطه‌اى که امام، هیأت اعزام کردند، گمان مى‌کنم بلوچستان بود. بنده را خواستند، یک حکم هم نوشتند که در رادیو خوانده شد. من با جماعتى راه افتادم و به بلوچستان رفتم. مرحوم مولوى عبدالعزیز ساداتى ملازهى آن موقع حیات داشتند؛ رفتیم ایشان را در سراوان دیدیم.
غرض؛ دوستان فراوانى از مجموعه‌ى علماى منطقه بودند که به نداى وحدت پاسخ مثبت دادند. بالاتر از این بگویم؛ در دلِ خودشان حقیقتاً این ندا وجود داشت. جامعه‌ى ایرانى و اسلامى از این وحدت سود برد. اوایل انقلاب با ایجاد درگیرى و با استفاده از بعضى آدمهاى ناباب توانستند در ایرانشهر و جاهاى دیگر کارهایى بکنند؛ لیکن به جایى نرسید و اختلاف مورد نظر آنها بحمداللَّه به وجود نیامد...
من خودم همان سفرى که آمدم، در ایرانشهر همه‌ى رؤساى طوایف را جمع کردم و در جلسه‌اى با آنها صحبت کردم و گفتم نظامِ جمهورى اسلامى بنا دارد که در سرتاسر کشور عدالت واقعى را اجرا کند؛ لذا ظلم و تعرّض و تبعیض را بین استانها و طوایف کشور هیچ تحمّل نمى‌کند و شما به این امر کمک کنید. به آنها گفتم که این نظام از نظام قبل به مراتب نیرومندتر است؛ چون آن نظام به دستگاههاى امنیتى و اطّلاعاتى و سلاحِ خودش متّکى بود؛ اما این نظام به عواطف و دلها و علایق مردم متّکى است.
 ۱۳۷۹/۰۸/۱۶


به نقل از سایت
www.khamenei.ir

جشن میلاد حضرت محمد(ص) و هفته وحدت در روانسر برگزار شد +عکس

وبلاگ " روانسر " نوشت:

گزارش

به مناسبت فرخنده سالروز میلاد مسعود خاتم پیامبران حضرت محمد (ص) ، ولادت امام جعفر صادق (ع) وهفته وحدت ، جشن بزرگ وحدت در شهرستان روانسر برگزارشد .

در این مراسم که با شرکت بی نظیر اقشار مردم در تالار وحدت آموزش وپرورش روانسر برگزار شد گروه های سرود ، مولود ی خوانی وتواشیح بااجرای بنامه های وِیژه سالروز میلد مسعود حضرت محمد (ص) وهفته وحدت را گرامی داشتند.

در این جشن باشکوه سخنرانان با تبریک میلاد رسول اکرم (ص) وهفته وحدت در مورد شخصیت ممتازحضرت محمد (ص) و لزوم وحدت جهان اسلام در برابر توطئه های دشمنان وهجمه های انحرافی مطالبی بیان نمودند .


جشن میلاد حضرت محمد (ص) وهفته وحدت در روانسر

جشن میلاد حضرت محمد (ص) وهفته وحدت در روانسر

جشن میلاد حضرت محمد (ص) وهفته وحدت در روانسر


قصه «قصاب» به سر رسید(اینفوگرافی)

آریل شاورن که به قصاب صبرا و شتیلا معروف بود در سن ۸۵ سالگی مُرد.

«آریل شارون»، یکی از مجرم‌ترین حاکمان اسرائیلی که به «قصاب صبرا و شتیلا» معروف بود، به دار مکافات شتافت.
شارون یکی از مجرم ترین حاکمان اسرائیلی در حق مردم فلسطین به شمار می‌آید. در دوران قدرت او در سال 1982 به جنوب لبنان حمله شد و او جنایت جنگی صبرا و شتیلا را مرتکب شد که در آن هزاران لبنانی و فلسطینی کشته شدند.