گفتند : چیزی از او به جا نمانده است ، جز راه ناتمام...

وبلاگ " طریقت مهر " نوشت :
برگزاری یادواره شهدا همراه با آئین وداع با شهید گمنام در مدارس دخترانه مرودشت

گفتند : چیزی از او به جا نمانده است ، جز راه ناتمام...


خالصانه آمده‌ایم تا زیارتتان کنیم و با دل‌های خسته اما امیدوار، خدا را در این مکان با بغض‌های شکسته فرا بخوانیم و بگوییم که شهدا! ما شما را فراموش نکرده‌ایم......

ای شهدای گمنام و ای غلطیده‌شدگان در سرب‌های سرد و سنگین که به عشق امام میهن و انقلاب و اسلام، سر بر سودای عشق گذاشتید؛آمده ایم تا هوار بزنیم: های ای شهدا، راه شما، اندیشه شما و تفکر شما در روح و روان جامعه ما دانش آموزان هنوز جاریست...

به گزارش روابط عمومی بسیج دانش آموزی شهرستان مرودشت؛همزمان با هفته گرامیداشت مقام معلم یادواره شهدای فرهنگی و دانش آموز در مدرسه راهنمایی دخترانه شاهد با حضور پیکر مطهر یکی از شهدای گمنام  برگزارشد.

در این مراسم


که به همت مسئولین بسیج دانش آموزی ،سپاه ناحیه و آموزش وپرورش برگزار شده بود دانش آموزان با حمل پیکر شهید گمنام به گل افشانی و عطر افشانی پرداختند.سپس برادر اصغر بهمنی از مداحان اهل بیت به مدیحه سرایی در رسای شهدای گمنام پرداخت و مجلس را به فیض کامل رساند. در ادامه نیز برادر حاج ابراهیم کشاورز از سرداران و جانبازان دفاع مقدس با ایراد سخنرانی و خواندن دکلمه ای در وصف و زبان حال شهدا برای دانش آموزان به مجلس حال و هوای جبهه و جهاد و شهادت داد. در پایان برنامه نیز دانش آموزان هریک با نوشتن دلنوشته بر روی تابوت شهید به نجوا و صحبت با این شهید گمنام پرداختند. 

یک عکس – یک حکایت

وبلاگ " آران و بیدگل " نوشت :
گرنکته دان عشقی بشنو تو این حکایت

آیا برای این تصویر پدر مصمم و عازم میدان نبرد و دختری محجوب بانگاهی معصومانه، نامی بغیر از یک تصویر عاشورایی میتوان نهاد؟یکبار دیگر وداع،وداع پدری با دختر و این وداع همیشه پایان ناپذیر است زیرا گوشه گوشه این سرزمین کربلاست.....

 

بامدیر،معاون ودانش آموزان سال دوم تجربی دبیرستان شهیدشمس الدین (ره) به مناسبت هفته بسیج دانش موزی درقالب حلقه های تربیتی صالحین به دیدارخانواده محترم شهیدعزیزعباس رزاقیان رفتیم.

بااستقبال گرم همسرگرامی ودختران محترم شهیدروبروشدیم.روایت همسرشهید شنیدنی و آموزنده بود. اینکه درسن13سالگی ازدواج کرده موقع شهادت ایشان 21 سال داشته وشهیدعزیز 31 ساله بوده وحاصل8سال زندگی مشترک 3 فرزنددختربوده که فرزنداول موقع شهادت پدر 6 ساله،فرزنددوم 5/4 ساله وفرزندسوم 2 ساله بوده است وفرزندسوم چیزی ازپدربه خاطرندارد.اینکه شهید بسیار سخاوتمندبوده و همیشه مقداری از درآمد خودراسهم فقرا میدانست وبه آنها پرداخت میکرد واینکه ایشان درتاریخ 7/12/62 درعملیات خیبر درجزیره مجنون به شهادت رسید. وگفتنیها یفراوان دیگرکه معرف شخصیت وروح والای شهیدبود....

این تصویر آخرین عکس شهید قبل ازشهادت است. آقای حسین دولت آبادی ازفرهنگیان بسیجی و برادر شهید که به اتفاق شهید عزیز سیفی زاده  و دکتر اصغر فتحی مقدم درتصویرپشت سرشهیدقراردارنددراینباره میگوید: نحوه اعزام رزمندگان ازآران و بیدگل به جبهه هابه این صورت بودکه از امامزاده هلال بن علی(ع) تاشاهزاده هادی(ع) راپیاده طی مینمودندو سپس سوارشده،حرکت میکردند.

منو دوستانم برای بدرقه رزمندگان به امامزاده هلال رفته بودیم که چشمم به شهید رزاقیان افتاد در حالی که با لباس رزم دختر2ساله خودرابغل گرفته و دست دختر 5/4ساله نیز در دست پدر قرار دارد به سمت شاهزاده هادی درحرکت است.باخودفکرکردم که نکندایشان بابچه دخترانی که اینگونه معصومانه پدر را همراهی میکنندشهیدشود. اگرشهیدشود این دختران چه حال وروزی خواهند داشت و باهمین دلسوزیکه این صحنه ایجادکرده بود پشتسرایشان راه رفتم واشکم میریختم که درست 20 روزبعدخبرشهادت شهید رزاقیان درشهر پیچید و من که رفتن ایشان راباآن تصور دیده بودم شدیداً متاثرشدم وگریه کردم و هیچگاه این ماجرا ازذهنمن بیرون نخواهدرفت.

از این خانواده محترم شهیدعزیز دیگری به نام علی اکبرکه برادرزاده شهیدعباس رزاقیان است تقدیم انقلاب شده. چندروزبعدبا اولیاء و دانش آموزان سال سوم تجربی دبیرستان شهیدبهشتی دیدار دیگری بااین خانواده داشتیم و از زبان پدر ومادر شهیددرموردعلی اکبر شنیدیم که خودحکایت دیگری دارد ازجمله این که مادرشهیدمیگفت: بعدازشهادت فرزندم چندخانواده فقیربه مامراجعه میکردندکه پسر تودائم به ما رسیدگی میکرد. وبدون اینکه کسی متوجه شودنان وغذا با بسته بندی به ما میرساند و ازاینکه سرپرستی را از دست داده اندمتاثر بودند و ما این مسئله را تا قبل از شهادتش نمیدانستیم. یا فرزندم سردربدن نداشت و شناسایی او ما جراها دارد.......

وقتی درمورد این عکس برای برادر شهید آقای حاج حسین رزاقیان صحبت کردیم توضیح ایشان هم دراینباره شنیدنی بود. پدرشهید

علی اکبر رزاقیان اظهارداشت: که عکاس این تصویر آقای عصاری ازفرهنگیان محترم که خود برادر شهید است به من گفت :آنروزکه من شهیدعباس رزاقیان رادیدم که آماده اعزام است و دخترانش هم باحالتی حزن آور پدر را همراهی میکنند. حسی در من ایجاد شده بود که بوی شهادت از ایشان می آیدو این صحنه بایدثبت شود دوربین خود را فوری آماده کردم واین لحظه را که آخرین حضور شهید در آران و بیدگل بود را عکسبرداری نمودم.  همسر شهید میگوید: من فرزند کوچک را از بغل ایشان گرفتم و بعد این عکس گرفته شد و بیست روز بعد در تاریخ  7/12/62.........

دختری که در تصویر می بینید می گوید:وقتی بابا دستم را گرفته بود و راه میرفتیم گاهی سرم را به پای پدر میچسباندم و هنوز گرمای آن لباس رزم  را روی صورتم حس میکنم.
راستی باخود اندیشیده ایم که امنیت و آسایش امروز ما به قیمت داغدارشدن پدران، مادران، همسران و فرزندان جوانان رشید و شهید این مرز و بوم بدست آمده؟
 

وظیفه مادرقبال دین وکشورمان چیست؟!!!!



روزی که خانم معلم " ش " را یادمان داد

وبلاگ " شهید علم الهدی آباده " نوشت :


روزی که خانم معلم " ش " را یادمان داد ..........ش مثل شهید....

نزدیکی های انقلاب بود من معلم پایه اول بودم . وقتش رسیده بود که حرف " شین " را به دانش آموزانم یاد بدهم ...

چند روز پیش خانم معمارزاده را دیدم. خانم معلمی که معلم ِ معلم های ما بوده. خانم معلمی خوش مشرب و مهربان و طبق معمول همیشه از او خواستم خاطره ای از آن دوران برایم تعریف کند. با اینکه ایستادن برایش کمی مشکل بود با حوصله خاطره ای برایم گفت از تدریس حرف "شین"  که حتما آن را بخوانید:
نزدیکی های انقلاب بود؛ من معلم پایه اول بودم. وقتش رسیده بود که حرف "شین" را به دانش آموزانم یاد بدهم. مثل همیشه وارد کلاس شدم و روی تخته با گچ قرمز نوشتم "شـ، ش" وقتی کارم تمام شد از بچه ها خواستم طبق روال کلاس، برای جلسه بعدی چند کلمه که حرف "شین" دارد را بنویسند و با آن ها جمله بسازند.

جلسه بعد شد و از بچه ها تکلیف خواستم؛ هر کسی چیزی نوشته بود و جمله ای ساخته بود. در میان بچه ها 2 جمله کوتاه توی دفتر «مهرداد» به نظرم جالب آمد. نوشته بود: "من شیرینی را دوست دارم. شربت شیرین است." برایم جالب بود بدانم چرا توی این همه شیرینی چرا شربت؟!  ادامه مطلب ...

تقدیم به شهدای مظلوم گمنام

وبلاگ " پرورشی " نوشت :

**********

 نه جامه ای، نه پلاکی، نه عطر خاطره ای

نه ره به ســــوی تــــو دارد، نگاه پنجره ای

نه واژه ای، نه کلامــــی، نه بانـــگ آوازی

نه بغض می شکند در تــو تــار حنجره ای

سکوت، غرق سکوتی شهیـــــد گمنامم!

نــدارد آن دل پـر خـــون ســـر مناظره ای

تو کیستی گل پـر پـر که در عبور از خاک؟

میان حلقــه ی فــوج مــلک محــاصره ای

نمی شناسمت امـا چه می درخشی تـو

که آفتابــی و مــن اشتیـــاق شاپـــره ای

تــو آن قدر به خـــــدای امیــــــد نزدیکـی

که دست سبـز گشایش برای هر گره ای

دریغ و درد که آغــوش شهـــر کوچک بود

برای چون تو بزرگـــی، شهاب گستره ای


متولد چهل و یک

وبلاگ " شهید علم الهدی " نوشت :
 چهل و یک خاطره است از زندگی مرحوم عبدالله ضابط علمدار روایتگری سیره ی شهدا. یکی از این خاطره ها را با هم می خوانیم:

در حداقل های مخارج گروه مانده بودیم اما وسواس داشت هر پولی را قبول نکند.
می گفت: پولی که از منبعی درست تامین شده باشد برکت کار را بیشتر می کند و گرنه نتیجه کار را بی اثر خواهد کرد.
شهدا هم خوب هوایش داشتند.

عـــاشق دوست ز رنـــــگش پیداست بیدلــــــــــى از دل تنگـــش پیداست  
ادامه مطلب ...

از فکه بگویید که مثل هیچ جا نیست

وبلاگ "اهل قلم " به نقل از وبلاگ سلحشور نوشت:


فکه‌ مثل‌ هیچ‌ جا نیست‌! نه‌ شلمچه‌، نه‌ ماووت‌، نه‌ سومار، نه‌ مهران‌، نه‌ طلائیه‌، نه‌...
فکه‌ فقط‌ فکه‌ است‌! با قتلگاه‌ و کانال هایش‌، با تپه‌ ماهور و دشت هایش‌.
فکه‌ قربانگه‌ اسماعیل‌هاست‌ به‌ درگاه‌ خدای‌ مکه‌.
فکه‌ را سینه‌ای‌ است‌ به‌ وسعت‌ میدان های‌ مین‌ِ گسترده‌ بر خاک‌.


برای مطالعه ادامه این مطلب زیبا بر روی تصویر بالا کلیک نمایید.

فقیری بی نیاز


وبلاگ " آقا بیا " نوشت :

خدایا می خواهم فقیری بی نیاز باشم که جاذبه های مادی زندگی مرا از زیبایی و عظمت تو غافل نگرداند.

                                                                                                                             دکتر مصطفی چمران

                                               

شهید بابایی مجری فرمان معروف امام علی(ع) به مالک اشتر بود

"ام البنین"نوشت :

معاون هماهنگ کننده‌ نیروی هوایی ارتش در توصیف شهید سرلشکر خلبان عباس بابایی‌ گفت: ابتکارات شهید بابایی در دفاع مقدس باعث شد که ایران هیچگاه برتری هوایی خود را در براب رعراق از دست ندهد.
امیر سرتیپ خلبان عزیز نصیرزاده که به مناسبت 15 مرداد سالگرد شهادت سرلشکر خلبان عباس بابایی گفت‌وگو می‌کرد،‌ در پاسخ به سوالی در مورد ارزیابی‌اش از توانایی‌های راه کنشی(تاکتیکی) آن شهید گفت: شهید بابایی به مسایل ریز تاکتیکی‌، اطلاعاتی و عملیاتی دقت می‌کرد و با وجود آن که وی معاون عملیات نیروی هوایی ارتش بود و الزامی به حضور فیزیکی در عملیات‌ها نداشت‌، اما به طور مستقیم شرکت می‌کرد و دستوراتش را خود شخصا و به صورت حضوری صادر می‌کرد تا امکان لو رفتن اطلاعات حساس برای دشمن بعثی وجود نداشته باشد.

وی در تبیین حضور فیزیکی شهید بابایی در عملیات‌ها خاطرنشان کرد: ایشان به عنوان معاون عملیات نقش رهبری و فرماندهی خلبانان را برعهده داشت و چنین اقدامات او باعث ایجاد انگیزه برای دیگران می‌شد.

معاون هماهنگ کننده‌ی نیروی هوایی ارتش همچنین با اشاره به ابتکارات این خلبان تیزپزواز در هشت سال دفاع مقدس تصریح کرد: شهید بابایی با شم بالای اطلاعاتی که داشت دریافته بود خلبانان عراقی در پروازهای شبانه ضعیف هستند ولی در مقابل خلبانان ایرانی توانایی خوبی در این زمینه داشتند که برای اسکورت نفتکش‌ها و کشتی‌ها پرواز شبانه را طراحی و اجرا کرد.سرتیپ نصیرزاده ادامه داد: تدابیر شهید بابایی در استفاده از جنگنده‌های اف-14 که هنوز هم از هواپیماهای برتر در سطح دنیاست‌، این هواپیما را یک نسل بالاتر می‌برد.

وی در ادامه با اشاره به همکاری دو نخبه برتر نیروی هوایی ارتش یعنی شهیدان عباس بابایی و منصور ستاری در دفاع مقدس گفت: همکاری این دو نخبه در آن زمان باعث شده بود ما هم در زمینه‌ آفند و پدافند بسیار خوب عمل کنیم و با وجود حمایت همه جانبه عراق از سوی قدرت‌های بزرگ همواره‌ برتری هوایی خود را حفظ کنیم.

امیر سرتیپ خلبان نصیرزاده در ادامه با اشاره به ویژگی‌های بارز اخلاقی و شخصیتی شهید سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی اظهار کرد: در واقع شهید بابایی مجری فرمان معروف امام علی (ع) به مالک اشتر بود.

وی با بیان این مطلب که شهید بابایی انسان کاملی بود،‌ادامه داد: عباس بابایی انسان بزرگوار،‌ صادق،‌ پاک دامن و فروتنی بود که همواره در برابر زیردستان خود را بدهکار آنها می‌دانست ولی در مقابل دشمنان بسیار سرسخت و شجاع بود. نکته‌ مهم در مورد خصوصیات بارز شهید بابایی ثابت قدم بودن وی در اعتقادات‌، روش‌ها و سیر زندگی‌اش است.