روزی که خانم معلم " ش " را یادمان داد

وبلاگ " شهید علم الهدی آباده " نوشت :


روزی که خانم معلم " ش " را یادمان داد ..........ش مثل شهید....

نزدیکی های انقلاب بود من معلم پایه اول بودم . وقتش رسیده بود که حرف " شین " را به دانش آموزانم یاد بدهم ...

چند روز پیش خانم معمارزاده را دیدم. خانم معلمی که معلم ِ معلم های ما بوده. خانم معلمی خوش مشرب و مهربان و طبق معمول همیشه از او خواستم خاطره ای از آن دوران برایم تعریف کند. با اینکه ایستادن برایش کمی مشکل بود با حوصله خاطره ای برایم گفت از تدریس حرف "شین"  که حتما آن را بخوانید:
نزدیکی های انقلاب بود؛ من معلم پایه اول بودم. وقتش رسیده بود که حرف "شین" را به دانش آموزانم یاد بدهم. مثل همیشه وارد کلاس شدم و روی تخته با گچ قرمز نوشتم "شـ، ش" وقتی کارم تمام شد از بچه ها خواستم طبق روال کلاس، برای جلسه بعدی چند کلمه که حرف "شین" دارد را بنویسند و با آن ها جمله بسازند.

جلسه بعد شد و از بچه ها تکلیف خواستم؛ هر کسی چیزی نوشته بود و جمله ای ساخته بود. در میان بچه ها 2 جمله کوتاه توی دفتر «مهرداد» به نظرم جالب آمد. نوشته بود: "من شیرینی را دوست دارم. شربت شیرین است." برایم جالب بود بدانم چرا توی این همه شیرینی چرا شربت؟!  ادامه مطلب ...