او که جز من کسی را ندارد...

وبلاگ " قلم عشق " نوشت :

خدا به بنده گفت : بنده من یازده رکعت نماز شب بخوان .

بنده به خدا می گه :خدایا آخه من ...خسته ام نمی تونم .
خدا :عیبی ندارد. دو رکعت نماز «شفع» و یک رکعت نماز «وتر» بخوان .
بنده : خدایا حال ندارم. برایم مشکله نیمه شب بیدارشم .
خدا :بنده من قبل از خواب این سه رکعت رو بخوان .

بنده : خدایا سه رکعت زیاده.
خدا: بنده من فقط یک رکعت نماز «وتر» بخوان.
بنده: خدایا امروز خیلی خسته ام راه دیگه ای نداره ؟
خدا: بنده من قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان فقط بگو: یا الله
بنده: خدایا من توی رختخوابم.اگر بلند شم خواب از سرم می پره.
خدا: بنده من همان جا که دراز کشیده ای بگو یا الله
بنده: خدایا هوا سرده من نمی تونم دستام رو از زیر پتو بیرون بیارم سردم میشه.
خدا: پس توی دلت بگو یا الله .ما نماز شب برات حساب می کنیم .


*بنده اعتنا نمی کنه ومی خوابه .
خدا به ملائکه می گه: ملائکه من ببینید من چقدر ساده گرفتم اما او خوابید...چیزی به اذان صبح
نمانده . بنده من رو بیدار کنید .دلم برایش تنگ شده امشب با من حرف نزده .
ملائکه به خدا می گن: خداوندا او رو بیدار کردیم .اما او باز خوابید .
خدا به ملائکه می گه: ملائکه من در گوشش بگید خداوند منتظر توست .شاید بیدار شود.
ملائکه: پروردگارا بازهم بیدار نمی شه.

* اذان صبح را می گویند
این بار خدا خودش به بنده می گه: بنده ی من هنگام اذان هم بیدار نشدی. نزدیک طلوع خورشیداست . بیدار

شو وبا من حرف بزن .نگذار نماز صبحت قضا شود .


*خورشید از مشرق طلوع کرد

ملائکه به خدا می گن :خداوندا نمی‌خواهی با او قهر می کنی ؟
خداوند به ملائکه می گه: او که جز من کسی را ندارد .شاید توبه کند ....
ببین خدا چقدر به ما مشتاقه با وجود اینکه به او محتاجیم .....


نیایش های ازشهید چمران

وبلاگ " همسفر عشق " نوشت :

خوش دارم که در نیمه های شب در سکوت مرموز آسمان و زمین به مناجات برخیزم .

 با ستارگان نجوا کنم و قلب خود را به اسرار ناگفتنی آسمان بگشایم .

 آرام آرام به عمق کهکشانها صعود نمایم، محو عالم بی نهایت شوم .

از مرزهای علم وجود در گذرم و در وادی ثنا غوطه ور شوم و جز خدا چیزی را احساس نکنم .

.

.

" خدایا تو را شکر می کنم که دریا را آفریدی ، کوهها را آفریدی

و من می توانم به کمک روح خود در موج دریا بنشینم و تا افق بی نهایت به پیش برانم

 و بدین وسیله از قید زمان و مکان خارج شوم و فشار زندگی را ناچیز نمایم .

 خدایا تو را شکر می کنم که به من چشمی دادی که زیبایی های دنیا را ببینم

و درک زیبایی را به من رحمت کردی

تا آنجا که زیبایی هایت را و پرستش زیبایی را جزیی از پرستش ذاتت بدانم ."

.

.

" خدایا از تو می خواهم که طبع ما را آنقدر بلند کنی که در برابر هیچ چیز جز خدا تسلیم نشویم .

 دنیا ما را نفریبد، خودخواهی ما را کور نکند .

 سیاهی گناه و فساد و تهمت و دروغ وغیبت ، قلب های ما را تیره و تار ننماید .

خدایا! به ما آنقدر ظرفیت ده که در برابر پیروزی ها سرمست و مغرور نشویم .

خدایا به من آنقدر توان ده که کوچکی و بیچارگی خویش را فراموش نکنم

 و در برابرعظمت تو خود را نبینم ."

.

.

" هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد ، تو او را خراب کردی ،

خدایا ، به هر که و به هرچه دل بستم ، تو دلم را شکستی ،

 عشق هر کسی را که به دل گرفتم ، تو قرار از من گرفتی ،

 هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم ،

 در سایه امیدی ، و به خاطر آرزویی ، برای دلم امنیتی به وجود آورم ،

 تو یکباره همه را برهم زدی ، و در طوفان های وحشتزای حوادث رهایم کردی ،

 تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیری نداشته باشم

و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم ...

 تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم ،

 و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم ،

و جز در سایه توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم ...

خدایا ترا بر همه این نعمتها شکر می کنم ."

.

.

خدایا عذر می خواهم از اینکه در مقابل تو می ایستم و از خود سخن می گویم

و خود را چیزی به حساب می آورم که تو را شکر کند و در مقابل تو بایستد

 و خود را طرف مقابل به حساب آورد !

خدایا آنچه می گویم از قلبم می جوشد و از روحم لبریز می شود .

 خدایا دل شکسته ام ، زجر کشیده ام ، ظلم زده ام ،

 از همه چیز ناامید و از بازی سرنوشت مأیوسم ،

 در مقابل آینده ای تیره و مبهم و تاریک فرو رفته ام ، تنها ترا می شناسم ،

تنها به سوی تو می آیم ، تنها با تو راز و نیاز می کنم .


شــهــیــدچــمــرآن

وبلاگ " یاس کبود " نوشت :
نــمــآزهــآیـــتــ رآ عــآشــقــآنــه بــخــوآن،حــتــی اگــر خــســتــه ای یـــآحــوصــلــه نــدآری

قــبــلــش فــکــر کــن چــرآ دآری نــمــآز مــی خــوآنــی

وبــآ چــه کــســی قــرآر مــلــآقــآتـــ دآری

آن وقـــتـــ لـــذتـــ مــیــبــری از کـــلــمــآتــی کــه در تــمــآم عــمــر دآری تــکــرآرشــآن مــی کــنــی

تــکــرآر هــیــچ چــیــز جــز نــمــآز در ایــن دنـــیــآ قــشــنــگــ نــیــســتــــ