ولادت حضرت زینب(س) مبارک

وبلاگ " فاطمه حکم آبادی "نوشت :

السَّلامُ علیکِ یا بِنتَ أَمیرِ المؤمِنین السَّلامُ علیکِ یا بِنتَ سَیِّدِ الوَصِیّین

 

السلام علیک یا زینب الکبری(سلام الله علیها)


 

سلام بر تو که آفتاب چشمان فاطمه (علیها السلام)، در نگاهت بود و هِیمَنه علی (علیه السلام)، در وجودت.

 

مهربانی ات، تار و پود حسین (علیه السلام) را خواهری می کرد؛ آنچنان که تاریخ

گواهی می دهد صفحات درخشان خواهرانگی ات را.


تو از آینه ها و حوالی معطر یاس ها آمده ای.


نشانه هایت، صلابت کوه ها را دارد.


پیشانی بلندت را مهتاب سجده می برد و رودها، جاری حضورت را در سرزمین عفت و

پاک دامنی، شهادت می دهند. قبله بهاری مان، وامدار نفس های معطر توست.

 

 

وقتی که پلک گشودی، خورشیدِ پنجمین روز بهارانه ماه جمادی الاول، از افق نگاه بی

کرانه تو طلوع کرد. گل لبخندت بر دامن نجابت زهرا شکفت و نوروزِ لحظه های

صبوری، در تقویم آفرینش آغاز شد. هستی، سوره آفرینش تو را با روایت صبر تلاوت


کرد.

 

میلادت شوقی بهارانه در رگ های خاک دوانید و تبسم نمکینت لب های روزگار را با خنده آشتی داد. صدای گریه ات در هلهله آسمانیان و دست افشانی زمینیان پیچید و ترانه شادی آفرید. عطر بهشتی نفست، مشام کوچه های مدینه را غرق اقاقی های بهشتی کرد. قدوم کوچک و مبارکت شادی آفرین بیت المقدس عشق علی و زهرا شد...


دکلمه زیبا در ادامه مطلب...

 


السَّلامُ علیکِ یا بِنتَ أَمیرِ المؤمِنین السَّلامُ علیکِ یا بِنتَ سَیِّدِ الوَصِیّینَ

 

السلام علیک یا زینب الکبری(سلام الله علیها)

 

 

 

سلام بر تو که آفتاب چشمان فاطمه (علیها السلام)، در نگاهت بود و هِیمَنه علی (علیه السلام)، در وجودت.

 

مهربانی ات، تار و پود حسین (علیه السلام) را خواهری می کرد؛ آنچنان که تاریخ

گواهی می دهد صفحات درخشان خواهرانگی ات را.

 
تو از آینه ها و حوالی معطر یاس ها آمده ای.

 
نشانه هایت، صلابت کوه ها را دارد.


پیشانی بلندت را مهتاب سجده می برد و رودها، جاری حضورت را در سرزمین عفت و پاک

دامنی، شهادت می دهند. قبله بهاری مان، وامدار نفس های معطر توست.

 

 

 

وقتی که پلک گشودی، خورشیدِ پنجمین روز بهارانه ماه جمادی الاول، از افق نگاه بی

کرانه تو طلوع کرد. گل لبخندت بر دامن نجابت زهرا شکفت و نوروزِ لحظه های

صبوری، در تقویم آفرینش آغاز شد. هستی، سوره آفرینش تو را با روایت صبر تلاوت کرد.

 

میلادت شوقی بهارانه در رگ های خاک دوانید و تبسم نمکینت لب های روزگار را با خنده آشتی داد. صدای گریه ات در هلهله آسمانیان و دست افشانی زمینیان پیچید و ترانه شادی آفرید. عطر بهشتی نفست، مشام کوچه های مدینه را غرق اقاقی های بهشتی کرد. قدوم کوچک و مبارکت شادی آفرین بیت المقدس عشق علی و زهرا شد.

دیدگان خویش را که گشودی، زهره و ناهید در اندرون آبی حیدر و زهرای پاک درخشید

و الماس های سیرت و صورت آن دو تابناک، بی دریغ بر همگان تابید



خوش آمدی، ای امید حیدر و آرزوی مادر!



... و باز امیرالمؤمنین علی علیه السلام، در انتظار پیام آور خورشید ماند؛ برای

نامگذاری افلاکی این فرشته آدمیزاده.



رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم که آمد، دختر ماه را به آغوش پرنیانی اش سپردند

و باز پیامبر خورشید، در انتظار امین وحی خدا، جبرائیل... .





جبراییل که بر پیامبر لبخند نازل شد، عرض کرد: نام این زیور حبل المتین را «زینب»

بگذار!

 زینبی که زینت پدر، بهشت مادر، آبی بی کرانِ حسن و شریک غم های حسین است

 


رسول عشق تو را به بانوی عشق و ایثار حضرت خدیجه (سلام الله علیها) شبیه کرد واحترام

بر تو را واجب گردانید و این گونه تو به رسالت عشق و ایثار بر کاروان اهل بیت معبوث شدی


خوش آمدی ای بانوی آیینه، ای سرو سپید، ای پرستار!

تو که آمدی، دل اندوهگین بشیر رحمت، از اندوه زخم های حسین، سرخ بود، امّا آبی شد.



تو که آمدی، عبداللّه جعفر طیّار، در طواف ضریح چشم های تو شفا گرفت.


تو الهه صبری و خداوند اولین غزل شکیبایی را با ترنم آیه «ان اللّه مع الصابرین» در وجود نازنین تو تلاوت کرد


نامت را باید این گونه سرود: زینب یعنی تبلور صبرِ علی و تجسم عصمت فاطمه. زینب یعنی،

زینت شب های بی کسی و تنهایی و بی زهرایی پدر. زینب یعنی مرحم زخم های سینه مادر.

زینب یعنی سنگ صبور غربت و مظلومیت حسن. زینب یعنی خطبه گویای رشادت و حقانیت

حسین. زینب یعنی زهرایی که سقیفه خون بارش کربلا آفرین شد. زینب یعنی پرستار زخم های

عاشورایی. زینب یعنی آغوش پناه کبوتران پر و بال سوخته کربلایی. زینب یعنی زن، اسوه،

وقار، شکیبایی، عصمت، نجابت، شجاعت. زینب یعنی وصف تمام خوبی ها تا بی نهایت


 

زینب ز قیام خود به دین داد حیات

وز خطبه او یافته اسلام نجات

بر شیر زن بیشه توحید درود

بر فخر زنان زینب کبری صلوات

 

 

 

بشارت !

یارسول الله !

خودتان فرمودید هرکس بشارت ربیع الاول را به شما بدهد بشارت بهشت را به او می دهید.


بهشت ما کربلاست ...


آقاجان روزیمون کنید 


متن عربی و ترجمه خطبه امام سجاد (ع) در مسجد شام

وبلاگ اهل قلم به نقل از وبلاگ منتظران منجی (عج) نوشت:
مقدمه

اهل بیت پیامبر(ص) در اول صفر سال 61 هجری قمری در شرایطی وارد شهر شام شدند که حدود چهل سال در این شهر و اطراف آن بر ضد امیرالمؤمنین علی علیه السلام تبلیغات مسموم صورت گرفته بود.

معاویه تعدادی خطیب پول پرست را مأمور ساخته بود که به مقام و منزلت شامخ حضرت علی علیه السلام توهین و جسارت کنند و آن حضرت را مورد فحّاشی و بدگویی قرار دهند.

مردم شهر شام نیز از هنگامی که این شهر به قلمرو مسلمانان در آمده بود، تا عصر امام سجاد(ع) تنها حاکمان و فرمانروایان طائفه بنی ‌امیه را در خود دیده بودند و لذا نه محضر پیامبر(ص) را درک کرده بودند و نه روش اصحاب صالح آن حضرت را.

شامیان در این مدت اسلام را در چهره امویان دیده بودند و تنها آنان را بازماندگان و خاندان پیامبر می ‌دانستند و بر خلاف کوفیان تنها همین را می‌ دانستند که فردی خارجی به نام «حسین» بر امیرالمؤمنین یزید!!! شوریده و توسط سپاه خلیفه به قتل رسیده و خاندان وی به اسارت گرفته شدند. از این رو به شکرانه این پیروزی و ورود کاروان اسرا شهر را آراسته و جشن گرفته بودند.
خطبه حضرت سجاد (ع) در مسجد شام

حضرت على بن الحسین علیه السلام از یزید درخواست نمود که در روز جمعه به او اجازه دهد در مسجد خطبه بخواند، یزید رخصت داد؛ چون روز جمعه فرا رسید یزید یکى از خطباى مزدور خود را به منبر فرستاد و دستور داد هر چه تواند به على و حسین علیهما السلام اهانت نماید و در ستایش شیخین و یزید سخن براند، و آن خطیب چنین کرد.

امام سجاد علیه السلام از یزید خواست تا به وعده خود وفا نموده و به او رخصت دهد تا خطبه بخواند، یزید از وعده‏اى که به امام علیه السلام داده بود پشیمان شد و قبول نکرد .
معاویه پسر یزید به پدرش گفت: خطبه این مرد چه تأثیرى دارد؟ بگذار تا هر چه مى‏خواهد، بگوید.
یزید گفت: شما قابلیتهاى این خاندان را نمى‏دانید، آنان علم و فصاحت را از هم به ارث مى‏برند، از آن مى‏ ترسم که خطبه او در شهر فتنه بر انگیزد و وبال آن گریبانگیر ما گردد (1) .  

ادامه مطلب ...

رمز و فلسفه جاودانگی کربلا

وبلاگ "لاله های انتظار " نوشت :

رمز جاودانگی کربلا در چهار چیز است : بینش ، روش ، کوشش و رویش .

کلمه بسیج نیز مفهوم خاصی دارد .

باء بسیج بصیرت که همان بینش است سین بسیج یعنی سازندگی (کوشش) ،

یاء بسیج یعنی یاور ولایت و جیم آن به معنای جهاد همه جانبه می باشد .

هفته بسیج بر کلیه عاشقان ولایت مبارک باد .

فرهنگ عاشورا ...

وبلاگ "امیدانه" نوشت :
تلفیق میان فرهنگ عاشورا و جبهه های جنگ در سروده های دفاع مقدس.

گواه همسانی وهمسویی این دو فرهنگ و این دو نبرد است، در این سروده ها به ویژه در سال های دهه شصت. چه د ر اشاره به کربلا

وجبهه ها وچه طرح عناصر عاشورایی.لحن حماسی دیده میشود.


باز سرها به نیزه میخواهند    خولیان در پناه جوشن ها

هان مبادا حسین دیگر بار    در مصاف یزیدیان تنها

درون مایه این سروده  همان مضمونی است که از دیر بازدر فرهنگ ما موجود است و چاووش خوانان  از گذشته زمزمه می کرده اند که:

هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله    هر که دارد سر همراهی ما بسم الله

کربلا غوغاست...

وبلاگ " قهرمانان کوچک " نوشت :

آن زنده دل همیشه بیدار حسین (ع) 

احیاگر عشق و روح و ایثار حسین (ع)
هر سوی که کاروان دل می‌آید

بینی که بود قافله سالار حسین (ع)