نازنین زخمی من…

وبلاگ " مدافعان ولایت " نوشت :

گاهی تو را به دست باد می سپارم تا نوازش کند وجود نازنیت را…

گاهی زیر باران خیس می شوی تا شسته شود نگاه های هرزه مانده بر تو؛ تنت زخمی است، می دانم، و باران مرحم زخم است! و گاهی زیر آفتاب داغ می سوزی و سرخ می شوی از عطش،اما همچنان بر وفاداریت به من استواری…!

گاهی سر به زیر گرمای وجودت می کشم و تو را پناه اشک های خویش می سازم… و چه راز داری که ماجرای اشک هایم را در دلت نگاه می داری، در سکوتی ابدی! وجودت سنگری است ما بین من و آنچه با من در عناد است و تو، چه زیبا دشمنانم را ناامید می کنی، از به دست آوردن غنیمتی حتی ناچیز!

چه خوب است که هستی نازنینم! چه خوب است که تیرگی را به جان می خری تا دنیایی زیر سایه ات روشن بماند! و چه پر ماجرایی، تاریخی برای بودنت خون داده است؛ از قرن ها پیش دغدغه بوده ای …از قرن ها پیش ارزش …!

ای شاهد به جای مانده از کربلا…! ای شاهد به جای مانده از ماجرای در و دیوار و آتش…! چه والا مقامی که آقایم حسین هنگامه‌ی شهادت چشمانش نگران هتک حرمت به تو بود!

چه گوهر مقام، که جوان های بسیار استوار بودنت را با خون خود به معامله گذاشتند، خون دادند و نفس…؛ که تو پای بر جا بمانی… که حفظ شوی! سال هاست تن زخمی تو مرحم زخم است… ای همیشه استوار و جاودان… ای همیشه با صلابت،بمان و باز هم ایستادگی کن…

معنای وجودت مشتی است بر دهان استکبار…مشتی است بر دهان ظلم…مشتی است بر دهان هر نگاه هرزه و از سر بی حیایی! کمتر از نود سال پیش چه بسیار بودند کسانی که از داغ دوری‌ات خانه نشین شدند،به ادعای آزادی تن به اسارت ندادند و آزاده شدند…  ادامه مطلب ...

چفیه یعنی.... /شعر

وبلاگ " زلال ایمان " نوشت :

چفیه یعنی:

چفیه یعنــــــی غنچه ها پر پر شـــــدند جـــــــمله ی پروانه ها بی سر شدند

گوشه ای، نابی، گلی در خون نشست

سینه ای با تر کشی از غم، شکست

شعله ها، فــــــریاد ها در هم شـــــدند

گــــــــرگ ها، زنجیره ای از غم شدند

گوشــــــــه ای بال و پری آتــــش گرفت

سنــــــگری بر بستری آتـــــش گرفت

در نگاهــــــی ترکش و تیری نشســــت

گرد نقش غنچه ای غـــم حلقه بست

دست ها فــــــــــــواره شد تا عرش حق

قلب ها پر زد به ســــــــر فصل شفق

قامت زهـــــــــــرایی دریای عشــــــــق

مــــوج زد در کوچه بــــــــــازار دمشق

بار دیگر فـــــــــاطمه تکبیـر گــــــــــــفت

حیــــــــــــدری در خیبری دیگر شکفت

 

باوجود رود فرات مسئله عطش برای امام حسین (ع) قابل پذیرش است ؟

وبلاگ" مرکز آموزشی شیخ مرتضی انصاری "نوشت :

وجود نزدیک بودن به رودخانه ی فرات و در نتیجه امکان وجود آبهای زیرزمینی برای حفرچاه همچنین قرارداشتن روز عاشورا در مهرماه، آیا مسئله عطش و تشنگی در کربلا برای کاروان حسینی قابل پذیرش است؟

برای پاسخ به این سؤال ابتدا لازم است با توجه به مستندات علمی به موقعیت جغرافیایی کربلا نگاهی داشته باشیم. دکتر محمدرضا سنگری در کتاب آینه در کربلاست، پس از بهره گیری از منابع جغرافیایی و کمک گرفتن از مراکز علمی به این نتیجه می رسد که ورود کاروان امام حسین)ع( به کربلا در روز دوم محرم سال 61 هجری معادل 12 مهرماه 59 شمسی بوده است.

برخی از ویژگی های جغرافیایی کربلا عبارتند از: خاک نسبتا نرم، پستی و بلندیها و گودا لهای متعدد، خارزار، دارای تپه ماهورها و ارتفاعات اندک، نزدکی به رودخانه های فرات و نخلستان های تُنُک. و از نظر موقعیت جغرافیایی کربلا، سرزمینی است در غرب رودخانه ی فرات، مجاور قبرستان کهنه ی مسیحی ها)نواویس(، شمال شرقی ایران، جنوب غربی حجاز، مجاور صحرا، حدود 60 مایلی جنوب بغداد، دجله در سمت چپ و فرات در سمت راست. آب و هوای این سرزمین، اغلب داغ، خشک،     کم باران، آفتابی و صاف است. اما در مورد مسأله ی تشنگی در کربلا، در منابع تاریخی آغاز رسمی قطع آب در کربلا، سه شنبه هفتم محرم برابر با 17 یا 18 مهرماه 59 شمسی گفته شده است، به این ترتیب که بر اساس دستور عبیدالله، عمر سعد پانصد نفر را به فرماندهی عمروبن حجاج، در کنار شریعه مأمور می کند که مانع دسترسی خیام امام حسین)ع( به آب بشوند که این امر سبب چیرگی تشنگی بر خیمه ها و یاران می شود. امام یک بار با حفر چاه اقدام به تهیه ی آب می کند به این ترتیب که پشت خیمه های زنان، نوزده قدم به سمت قبله برمی دارد و زمین را با تبر حفر می کند ناگاه آبی زلال جوشیدن می گیرد، همگان می نوشند و مشک ها را پر می کنند.  سپس چشمه فرو شده و هیچ نشانی از آن به جا نمی نماند.  

ادامه مطلب ...

بسیج چکیده عشق و نماد غیرت است


وبلاگ " شهدای جویم "  نوشت :

بسیج عطری است آسمانی که از جوانه‏ های تراوش می‏شود و پایگاهی است برای مُشت‏های گره شده.

بسیج حنجره‏ای است سوزان بر ای سرودن حماسه‏ های سترگ و خورشیدی است تابناک برای شب‏های سرد و تاریک و وحشت‏زا.

بسیج سپاهی است مسلّح به ایمان و مجهّز به عشق و ریسمانی است برای بالا رفتن از شانه‏ های خیس آسمان.

بسیج لشگر حسین مظلوم است در روز عاشورا و رگبار اللّه‏ اکبر و فریاد تکبیرها.

بسیج میعادگاهی است برای کبوتران سرخ دلی که دل‏هایشان برای پرواز در اوج می‏تپد و بسیجی همان کبوتر سرخ دل است.

بسیجی چکیده عشق است و نماد غیرت. سمبل تعصب است و پاسدار مکتب.

بسیجیان، سرو قامتانی هستند که سرو در توصیف عظمتشان خمید و دریادلانی که دریا برای تفهیم وسعتشان خشکید. پروانه صفتانی که شمع از سوز و جمالشان آب شد، غیرتمندانی که کوه از هیبت غیرتشان فرو ریخت و طلایه ‏دارانی که حق در سیمایشان متجلّی است.

چه خالصانه جان در کف می‏نهند و چه عاشقانه زندگی را در طبق اخلاص.

مگر جز این است که همه رنگ‏ها، در حضور سبز و عشق سرخ و رویِ سفید و نگاه آبی بسیجی خود را می‏بازد و همه فریادها از هیبت نام بسیج، در گلو خشک می‏شوند؟!

مگر جز این است که: «سر مردان حق‏گو پیش غیر و آشنا بالاست».

بسیج! همه مظلومان ایران با نام تو آشنایند و همه مردم این مرز و بوم وام‏دار تواند.

تو دریای خروشانی از قدرتی، بخروش که پناه مستضعفانی و امید محرومان!

تو پایه‏های استوار سرزمین پهناورمان هستی، برپا باش که تو تکیه‏گاه شانه‏های خسته مظلومانی! تو همان «بسیجیده رزم با ترجمانِ» فردوسی و «نبرد آزمای ایران سپاهِ» نظامی هستی و ما همه تلاش‏هایت را در راه عمران، آبادی، امنیت و آزادی کشور اسلامی‏مان به قدمت هزاران بهار، ارج می‏نهیم، که این همه شکوه و عظمت و این همه مردانگی و غیرت را چگونه ببینیم و چگونه پاس نداریم، ای بسیجی سلحشور!

تو سینه‏ای وسیع‏تر از اقیانوس داری. شانه‏ های سترگت تابِ تحمّل تمامِ مظلومیت‏های تاریخ و محرومیت‏هایِ مظلومانه را دارد. در صنوبرِ قلبت هر لحظه جوانه‏ های ایمان می‏شکفد و در تاریخِ توفان‏خیز سرزمینمان هر لحظه شکوه شان حماسه می‏آفریند. تو فاتحِ دروازه‏ های حقیقت و فاطر کاخ‏ های خیالی هستی.

و هرگز فراموش نمی‏کنیم که چگونه با دست توانا و پای پویای تو به اوج رسیدیم.

و هرگز فراموش نمی‏کنیم ایستادن بدون سپرت را در برابر دنیای دونِ استکبار.

ما و همه مظلومانِ میهن همیشه یاور توایم ای پایمرد صحنه‏ های ستُرگ، ای بسیجی!

داستان های شگفت انگیز از زیارت عاشورا

عارف فرزانه آیت اللّه بهجت (ره) می فرمود: مضمون زیارت عاشورا گواه و روشن کننده عظمت آن است، مخصوصاً وقتی آنچه در سند زیارت ملاحظه می کنیم که امام صادق علیه السلام به صفوان می فرماید:

زیارت عاشورا را بخوان و در خواندن آن استمرار داشته باش، من به خواننده آن چند چیز را تضمین می کنم: زیارت او قبول، تلاشش مشکور و حاجت وی از جانب خداوند متعال بر آورده می شود و با دست خالی باز نخواهد گشت. ای صفوان! این را با ضمانتی از پدرم، و پدرم از امیرالمؤمنین علیه السلام و ایشان از حضرت رسول صلّی الله علیه وآله و رسول خدا از جبرئیل و جبرئیل از خداوند عزّوجلّ دریافت نموده، هر یک از آنها این زیارت را با این ضمانت تضمین نمودند، خداوند عزّوجل به ذات اقدس خود قسم خورده که هرکس زیارت کند حسین علیه السلام را به این زیارت از نزدیک یا دور و دعا کند به این دعا، زیارت و دعای او را قبول می کنم و خواسته اش هرچه باشد بر آورده سازم.

پس از درگاه من با ناامیدی و زیان باز نگردد و او را به برآمدن حاجتش، و رسیدن به بهشت و آزادی از دوزخ خرسند و خوشحال می کنم و شفاعت او را در حق هر کس که شفاعت کند بپذیرم.

(زیارت عاشورا و داستان های شگفت آن، ص 56)


مداومت به زیارت عاشورا

یکی از بزرگان می فرمود: مرحوم آیة اللّه حاج حسین خادمی و حاج شیخ عباس قمی و حاج شیخ عبدالجواد مداحیان روضه خوان امام حسین علیه السلام را در خواب دیدم که در غرفه ای از غرفه های بهشت دور یکدیگر جمع بودند. از آیة اللّه خادمی احوالپرسی کردم و گفتم : با هم بودن شما یک آیة اللّه و آقای حاج شیخ عباس قمی یک محدث و حاج شیخ عبدالجواد روضه خوان، چه مناسبتی دارد که با یکدیگر یک جا قرار گرفته اید؟
جواب دادند: ما همگی مداومت به زیارت عاشورا داشتیم و در مقدار خواندن زیارت عاشورا مثل هم بودیم .(کرامات الحسینیه، علی میر خلف زاده، ج 2)
فرمود: من حکم می کنم که شیعیان ساکن سامراء از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن زیارت عاشوراء شوند و ثواب آنرا هدیه روح شریف نرجس خانم والده ماجده حضرت حجة بن الحسن (عج) نمایند تا این بلاء از آنها دور شود اهل مجلس این حکم را به تمام شیعیان رساندند و همه مشغول زیارت عاشوراء شدند.

بانوی دو عالم در مجلس زیارت عاشورا

خانم علویه ای که برای زیارت حضرت زینب و حضرت رقیه علیهماالسلام به شام مشرّف شده بود می گفت : محل رأس الشهداء برای من حالت خاص روحی داشت، همیشه آنجا می رفتم و زیارت می خواندم و با حال خوشی گریه می کردم، روزی در موقع زیارت حال خاصّی پیدا کردم ودریچه ای از عالم دیگر برای من گشوده شد، در آن حال که بیدار بودم مثل خواب دیدن این منظره را دیدم، عدّه ای زن بودند که مادرم نیز در میان آنها بود و از من تشکر می کرد که برایش زیارت و دعا می خوانم، در این اثناء زن بلند قامتی تشریف آوردند، زنها خدمت ایشان حاجت خود را عرض می کردند و من هم حاجت خود را عرض کردم،سپس گفتم: ما مجلس روضه خوانی داریم و در آن زیارت عاشورا می خوانیم،چراشماشرکت نمی کنید؟
فرمودند: من می آیم و شرکت هم می کنم به آن نشانی و دلیل که پسر خاله شما با عیالش یک جعبه شیرینی آوردند در مجلس شما و برای رفع مشکل منزل شان نذر کردند در مجلس زیارت عاشورای شما شرکت کنند، مشکل آنها به واسطه خواندن زیارت عاشورا رفع شد و منزل جدید را ساختند و در آن نشستند، امّا بعد دیگر در جلسه زیارت عاشورا شرکت نکردند.
حاج آقای ابطحی فرمودند: من صاحب نذر را می شناختم، جریان را به او گفتم، رنگش تغییر کرد و به گریه افتاده همسرش را صدا کرد و گفت : بشنو از کجا خبر می دهند و با تأسف گفت: مطلب دقیق همین است که گفتید، چه کنم مشکلات زندگی نگذاشته به نذر خود وفا کنم. (همان)

عذاب را از این قبرستان بردارید

علامه نوری نوشته: مردی صالح بود که همیشه در اندیشه آخرت شبها در مقبره بیرون شهر معروف به «مزار» که جمعی از صلحا در آن دفن شده بودند، به سر می برد. او همسایه ای داشت که دوران خردسالی را با هم گذرانده بودند و در بزرگی گمرکچی شده بود، پس از مرگ، او را در آن گورستان که نزدیک منزل آن مرد صالح بود به خاک سپردند.
بیش از یک ماه از مرگ گمرکچی نگذشته بود که مرد صالح او را در خواب می بیند که او حال خوشی دارد و از نعمتهای الهی بر خوردار است! به او می گوید: من از آغاز و انجام و درون و بیرون تو باخبرم، تو کسی نبودی که درونت خوب باشد و کار زشتت حمل بر صحت شود،...کارت عذاب آور بود و بس، پس از کجا به این مقام رسیدی؟
گفت: آری! چنان است که گفتی، من از لحظه مرگ تا دیروز در سختترین عذاب بودم، اما دیروز، همسر استاد اشرف آهنگر از دنیا رفته و در اینجا (اشاره به جایی کرده که پنجاه قدم از گورش دورتر بوده) به خاکش سپردند، دیشب سه مرتبه امام حسین علیه السلام به دیدنش آمدند. بار سوم فرمودند: عذاب را از این گورستان بردارند، لذا من آسایش قرار گرفتم.مرد صالح از خواب بیدار شده و در بازار آهنگران به جستجوی استاد اشرف می رود، او را یافته و از حال همسرش می پرسد، استاد اشرف می گوید: دیروز از دنیا رفته و در فلان مکان به خاکش سپردیم. مرد صالح می پرسد: به زیارت امام حسین علیه السلام رفته بود؟ می گوید: نه. می پرسد: ذکر مصیبت او می کرد؟ جواب می دهد: نه. سؤال می کند روضه خوانی داشت؟ می گوید: نه، از این سؤالات چه مقصودی داری؟ مرد صالح خوابش را نقل می کند و می گوید: می خواهم بدانم میان او و امام حسین علیه السلام چه رابطه ای بوده؟ استاد اشرف پاسخ می دهد: زیارت عاشورا می خواند.

(داستان های مفاتیح الجنان، اسماعیل محمدی، ص 40)


رفع بلایی بزرگ

علامه شیخ حسن فرید گلپایگانی از استاد خود مرحوم آیة اللّه شیخ عبدالکریم حائری یزدی نقل فرمود: اوقاتی که در سامراء مشغول تحصیل علوم دینی بودم اهالی سامراء به بیماری وباء و طاعون مبتلا شدند و همه روزه عده ای می مردند روزی به همراه جمعی از اهل علم در منزل استادم مرحوم سیّد محمّد فشارکی بودیم، ناگاه میرزا محمّد تقی شیرازی تشریف آوردند و صحبت از بیماری وباء شد که همه در معرض خطر مرگ هستند.
مرحوم میرزا فرمود: اگر من حکمی بدهم آیا لازم است انجام شود یا نه ؟ همه اهل مجلس تصدیق نمودند که بلی .
سپس فرمود: من حکم می کنم که شیعیان ساکن سامراء از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن زیارت عاشوراء شوند و ثواب آنرا هدیه روح شریف نرجس خانم والده ماجده حضرت حجة بن الحسن (عج) نمایند تا این بلاء از آنها دور شود اهل مجلس این حکم را به تمام شیعیان رساندند و همه مشغول زیارت عاشوراء شدند.
از فردا تلف شدن شیعه متوقف شد و همه روزه عده ای از سنی ها می مردند به طوریکه بر همه آشکار گردیده برخی از سنی ها از آشناهای خود از شیعه ها پرسیدند: سبب اینکه دیگر از شما تلف نمیشوند چیست ؟
به آنها گفته بودند: زیارت عاشوراء، آنها هم مشغول شدند و بلاء از آنها هم بر طرف گردید.
علامه فرید فرمودند: وقتی گرفتاری سختی برایم پیش آمد فرمایش آن مرحوم بیادم آمد و از اول محرم سرگرم زیارت عاشوراء شدم روز هشتم بطور خارق العاده برایم فرج شد.

(داستان های شگفت، عبدالحسین دستغیب)


مصاحبه با مادر شهیده پرستو رحیمی

در حاشیه مراسم یادواره 36000 شهید دانش آموز با مادر شهیده پرستو رحیمی که از شهدای گرانقدر دانش آموزی استان کرمانشاه هستند گفتگویی داشتیم که در ادامه با هم می خوانیم.

- از خصوصیات این شهیده بزرگوار بفرمایید.
شهیده پرستو رحیمی خیلی با ایمان بود و هیچوقت نماز را ترک نمی کرد، همیشه سعی داشت به دوستانش کمک کند و به من و پدرش خیلی محبت داشت

- از روز شهادت و نحوه شهادت شهیده بفرمایید.
روز شهادت، هنگام رفتن دوبار برگشت و از مادربزرگش خداحافظی کرد وقتی مادربزرگش علت را جویا شد در پاسخ گفت شاید دیگر برنگردم، رفت و شهید شد. البته پرستو دوبار دیگر هم زیر بمباران بوده اما سومین بار به شهادت رسید.

- خاطره ای از شهیده پرستو رحیمی دارید که بگویید؟
خوب خاطرم هست که یکی از روزها مرا به سنگری که در منزلمان بود، برد، بعد از آن بمباران شد و جایی که من آنجا بودم مورد اصابت ترکش قرار گرفت. او مرا نجات داد...
مادر شهیده سکوت کرد و بی صدا گریست و بعد از دقایقی اینطور ادامه داد:
همیشه در مورد شهادت صحبت می کرد و می گفت: " شهیدان در راه خدا هستند و خدا کسی که شهید شود را دوست دارد".

- وظیفه دانش آموزان در مقابل شهدا چیست؟
دانش آموزان باید از شهدای دانش آموز الگو بگیرند و راه آنان را ادامه دهند و چشم دشمنان ایران و اسلام را کور کنند.

- آرزوی شما چیست؟
می دانم که اسلام و ایران همیشه و همه جا پیروز است دوست دارم همه راه شهدا را ادامه بدهیم و برای سربلندی ایران و اسلام تلاش کنیم تا شهدا از ما خشنود و راضی باشند.


هک خودرو ممکن است؟

وبلاگ "مطالبی در باره تکنولوژی " نوشت :

وقتی روزنامه‌نگار جوانی به نام مایکل هاستینگز در تصادف خودرو ماه گذشته کشته شد، نظریه‌پردازهای توطئه گفتند که خودروی آن روزنامه‌نگار جوان هک شده و موجب تصادف مرگبار او شده است و این یک قتل است.

آیا این سناریو بعید و احمقانه است؟ آیا هک کردن خودرو از نظر فنی غیرممکن است؟

اگر بخواهیم محدودیت ها را درنظر بگیریم، باید بگوییم :

اولاً هکرها نمی توانند با اعمال جادو کنترل خودرویی را به دست بگیرند.

ثانیاً با رایانه ای شدن سیستم های خودرو، تمام سیستم های دخیل در رانندگی به کنترل های خارجی متصل نیستند.

تقریبا به دست گرفتن کنترل هر خودرویی که امروزه در خیابان در حال حرکت است امکان پذیر نیست. هکری که می خواهد کسی را به وسیله خودرو به قتل برساند، نمی تواند کنترل خودرو را به دست گرفته و آن را به درخت یا صخره ای بکوباند.

تحقیقات نشان داد هکرها می توانند صدای بوق ممتد خودرو را درآورند، آب برف پاک کن شیشه جلوی خودرو را یکسره فعال کنند، سرعت سنج را دستکاری کنند، صدای رادیو را بالابرده و چراغ های کمکی را خاموش کنند.

افتتاح وبلاگ مدرسه صیاد شیرازی

وبلاگ " نمین " نوشت :

مژده                                                      مژده

وبلاگ بسیج دانش آموزی مدرسه صیاد شیراژی افتتاح شد

دانش آموزان عزیز:

از این پس می توانید توسط این وبلاگ تمامی برنامه هایی که توسط مدرسه صیاد شیرازی و بسیج  دانش آموزی شهرستان نمین برگزار شده دنبال کنید و نیز  برنامه های  که  قرار  توسط این  دو  نهاد برگزار بشه در فضای مجازی با خبر بشین.

     **ضمن اینکه شما دانش آموزان عزیز می توانید با نظرات خود ما را در این امر همراه کنید**

8 آذر سالروز شهادت مبتکر سوخت20درصد


8 آذر 89 بود که اخبار خبر ترور یکی از اساتید دانشگاه شهید بهشتی را که با سازمان انرژی اتمی کشور همکاری داشته است پخش کرد و لحظاتی بعد هم خبر شهادت او را تایید کرد.

مجید شهریاری استاد فیزیک دانشگاه شهید بهشتی که مورد ترور عوامل رژیم صهیونیستی و آمریکا قرار گرفت صبح روز 8 آذر ماه سال 89 در بلوار ارتش روبروی داروخانه لشکرک اتومبیلی که شهید شهریاری و همسرش در ان حضور داشتند منفجر شد که در پی این حادثه استاد تمام دانشگاه شهید بهشتی به شهادت رسید و همسر وی مجروح شد.

این در حالی بود که در همان روز و درست در همان موقع فریدون عباسی استاد دیگر دانشکده هسته ای دانشگاه بهشتی نیز مورد ترور واقع شده بود ولی از این حادثه جان سالم به در برده بود.
شهید شهریاری به همراه شهید داریوش رضایی نژاد از دیگر دانشمندان هسته ای کشورمان که مورد ترور واقع شد و به شهادت رسید در امامزاده صالح مدفون شده اند.
این حادثه در حالی اتفاق افتاد که ایران بعد از بد قولی های غرب توانسته بود با مشاوره اساتیدی همچون شهریاری، علیمحمدی و عباسی به فناوری غنی سازی اورانیوم 20 درصد دست پیدا کند.

سعید جلیلی در این باره گفته بود: وقتی در گفت‌وگوهای ژنو 2 گفتیم اگر سوخت را ندهید خودمان آن را تهیه می‌کنیم، برخی از آنها لبخندی زدند که من آن را فراموش نمی‌کنم، ما گفتیم اگر اینطور است خودمان سوخت را تولید می‌کنیم و این اقدام با ظرفیت دانشمندان و جوانان انجام شد و سوخت 20 درصد تهیه شد که شهید شهریاری نقش ارزشمندی در این راستا داشت اما آنها گفتند تبدیل سوخت به صفحات سوخت کار دیگری است که هر کسی نمی‌تواند آن را انجام دهد تا نهایتا ما در 25 بهمن 90 سوخت 20 درصد را به صفحات سوخت تبدیل کردیم و آن را در راکتور تهران قرار دادیم بنابراین ظرفیت‌هایی برای جمهوری اسلامی فراهم شد و بعد از آن نامه‌نگاری برای شروع گفت‌وگو دنبال شد.
ایران اورانیوم غنی شده 20 درصد را برای تولید رادیو دارو نیاز دارد. اصولا اورانیوم غنی شده برای مصارف نظامی باید به غنای حدود 80 تا 90 درصد برسد. نیت‌خوانی جهت‌دار غربی‌ها بر این مبناست که اگر ایران اورانیوم را تا 20 درصد غنی کند، بیش از آن را هم می‌تواند و این خطرناک است و این درست به این می‌ماند که بگوییم اگر کسی استاد فیزیک شود، شاید بتواند کار‌های بدی هم انجام دهد. جالب این که کشورهای مدعی در این بحث برسابقه بد خود در استفاده نظامی از انرژی هسته‌ای و ضمانت‌های موجود و تعهد ایران به قواعد آژانس چشم فرو می بندند. در حقیقت آنچه باعث شده است ایران نیاز به اورانیوم 20 درصد غنی شده داشته باشد، رآکتورتحقیقاتی تهران است؛ رآکتوری که در سال 1967 توسط ایالات متحده آمریکا در مرکز تحقیقات اتمی تهران ساخته شد.
هسته مرکزی این رآکتور در عمق 8 متری استخری با ظرفیت 500 هزار لیتر قرار دارد که از آب آشامیدنی تهران تأمین می‌شود. این رآکتور علاوه بر امور تحقیقاتی، در امور پزشکی نیز کاربرد دارد و تولیدات آن برای بیماران خاص استفاده می‌شود. در سال 1987 ایران قراردادی با آرژانتین برای تغییر هسته رآکتور و تغییر سوخت آن از اورانیوم 93 درصد به اورانیوم 20 درصد غنی شده امضا کرد.
ارزش این قرارداد 5/5 میلیون دلار بود و پس از آن نیز آرژانتین نزدیک به 116 کیلوگرم اورانیوم 20 درصد برای ایران فراهم کرد.اینک این سوخت در آستانه تمام شدن است برای همین مقامات مسوول کشور از حدود 3 سال قبل درصدد تهیه اورانیوم 20 درصد و جایگزین کردن آن به عنوان سوخت تازه رآکتور بوده‌اند.
تهیه این سوخت یک امر طبیعی و ساده‌ است که در کشورهای دنیا انجام می‌شود و ایران نیز در دوره دفاع مقدس، در شرایطی که درگیر جنگ تحمیلی بود توانست بسادگی این سوخت را از طریق آرژانتین تهیه کند اما از وقتی که برنامه‌های هسته‌ای ایران دچار مسائل سیاسی شده و غرب با نگاهی کاملا سیاسی و نه فنی با آن برخورد کرد، ‌خرید این سوخت نیز به معضلی برای طرفین تبدیل شده است.
از این‌رو تهران ابتدا درصدد خرید اورانیوم 20 درصد غنی شده در بازارهای جهانی برآمد، اما اعمال فشار غرب بر این روند باعث شد تا تهیه سوخت رآکتور تهران با مشکل مواجه شود. به این‌گونه که غرب خواستار مبادله اورانیوم‌های غنی شده ضعیف ایران با اورانیوم 20 درصد شد. این طرح ابتدا مخالفت تهران را در پی داشت چرا که براساس آن تهران باید بیش از 1000 کیلوگرم اورانیوم 3/5 درصد غنی شده خود را به روسیه منتقل می‌کرد تا یک سال بعد، 120 کیلوگرم اورانیوم 20 درصد غنی شده را از گروه وین (‌شامل فرانسه، ‌روسیه و آمریکا) دریافت کند. ایران با این طرح مخالفت کرد و در نهایت با تغییراتی که پیشنهاد شد و با پادرمیانی برزیل و ترکیه، قرار شد ایران اورانیوم خود را با درصد غنای پایین در قبال دریافت اورانیوم با درصد غنای 20 درصد به ترکیه ارسال کند.
اما این طرح نیز به‌رغم توافق‌نامه سه‌جانبه‌ای که بین ایران، ‌برزیل و ترکیه منعقد شد و رضایت طرفین معامله را هم با خود به همراه داشت، ‌در میانه راه با مخالفت آمریکا و متحدینش روبه‌رو شد و سرانجام ‌ماجرای تهیه سوخت رآکتور تهران از طریق مبادله، بلاتکلیف باقی ماند. اینک ایران مانده بود و نیازی که رآکتورش به اورانیوم 20 درصد غنی شده برای امور پزشکی دارد. برای همین است که می‌بایست فکری برای آن و نجات جان بیمارانی بکند که زنده ماندنشان وابسته به ادامه فعالیت این رآکتور است، لذا درصدد تهیه سوخت آن یعنی 120 کیلوگرم اورانیوم 20 درصد غنی شده برآمد زیرا آن‌طور که به نظر می‌آید، تهران باید خودش هم آن را تامین کند.
به گفته علی‌اصغر سلطانیه، نماینده ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی،‌ حدود 50 کیلوگرم از این مقدار توسط دانشمندان هسته‌ای کشورمان تولید شده که این موضوع به تایید بازرسان آژانس اتمی هم رسیده است. به این ترتیب هنوز باید تولیدات اورانیوم 20 درصدی ادامه باید و این روند تسریع شود.
عدم تأمین اورانیوم رآکتور تحقیقاتی تهران توسط گروه وین باعث شده است تا به تولید بیشتر اورانیوم با غنای 20 درصد نیاز داشته باشیم و طرح کنونی ایران برای تسریع بخشیدن به تولیدات اورانیوم با غنای 20 درصد با هدف تأمین سوخت برای رآکتور هسته‌ای تهران است که این خود جلوه‌ای از توانمندی دانشمندان و صیانت و اعمال حقوق هسته‌ای ملت به شمار می‌رود.

منبع : فرهنگ نیوز

بسیجی دیگر اثر ندارد؟!

بسیجی امروز هم دلباخته حق است؛ بسیجی چه کند که «حرمت‌شکنان عاشورا» ملیت عراقی نداشتند؟! بسیجی چه کند که هم باید «حفظ خون» کند، هم «حفظ خون دل»؟!

به گزارش "ندای انقلاب"، حسین قدیانی امروز چهارشنبه ۲۹/۰۸/۹۲ طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت: علمداران تفحص علی‌آقای محمودوند و آقامجید پازوکی که خود نیز به کاروان شهدا پیوستند، عجیب خشت راست و درستی بنا کردند در این حرکت ظهر عاشورای فکه در قتلگاه والفجر مقدماتی. تقدیر خدا بر این بود که این ۲ شهید فقط همان سال اول دست‌اندرکار این مراسم باشند، آنهم با قلت عدد. اینک ۱۵ سال از مراسم ظهرعاشورای فکه می‌گذرد. مراسمی که سال اول، فقط و فقط ۱۰۰ نفر فوقش ۱۲۰ نفر شرکت‌کننده داشت، اینک نزدیک ۵۰ اتوبوس و بیش از ۱۰۰ وسیله نقلیه شخصی میهمان دارد. شاید... تاکید می‌کنم شاید خود شهیدان محمودوند و پازوکی هم باورشان نبود آن خشت کوچک ۱۵ سال پیش، تبدیل به این بنای محکم و تنومند شود. خداوند اما اینگونه به کار شهید و خون شهید برکت می‌دهد. چگونه؟ هیچ! از جوانان و نوجوانان نسل‌های بعد انقلاب، بسیجیانی می‌آفریند مثل همان بسیجیان زمان جنگ، با همان ایمان، بلکه بیشتر. با همان اخلاص بلکه بیشتر. با همان عزم و انگیزه بلکه بیشتر. ‌ای بسا که فکر می‌کردند روز آخر جنگ تحمیلی ملت ما با صدام که نه، با خود خود خود آمریکا، روز انقضای بسیج و فرهنگ بسیجی است. اینک کجایند ببینند که فکه به همان اندازه که به بسیجیان زمان جنگ شناخته می‌شود، شهره به بسیجیان نسل سوم و چهارم انقلاب است؟!  ادامه مطلب ...