وصیت نامه شهید دانش آموز حمید رضا محمدی

وبلاگ "شهدای دانش آموز شهرستان محلات " نوشت :

وصیت نامه شهید دانش آموز حمید رضا محمدی

بسم الله الرحمن الرحیم
وصیت نامه شهید حمید رضا محمدی


کاش قدرت تکلم و بیان و قلم نوشتن داشتم تا آنچه را که در درونم می گذرد بر روی کاغذ بیاورم. هرگاه می نشینم و در خود تفکر می کنم و اندکی اعمالم را محاسبه می کنم می بینم که اندوخته ای برای آخرت ندارم. گاه در معصیت و گناه غوطه ور بودم و گاه
کاش توانائی این را داشتم که قلم در دست گرفته و احساسم را در مورد شهادت بر روی کاغذ بیاورم ای کاش

گاه به فکر دوزخ و عذاب قیامت می افتم و خود را منتظر اجرای حکم و عقاب الهی می بینم اما رجاء امیدوارم به رحمت الهی و گاه به فکر بخشش و عفو می افتم و امید به خدا ؟ توبه می کنم و باز می گردم اما چه توبه ای که باز پشت آن معصیت و گناه.

   گاه گناهان گذشته در خاطرم می آید احساس پشیمانی می کنم گاه بدرگاه خدا روی می برم و طلب مغفرت می کنم و از درگاهش قبولی توبه ام را می خواهم. اعمالم را محاسبه می کنم و به گذشته ام و بیهودگی ان غبطه می خورم چه فراوان نمازهایی که بدون حضور قلب اقامه شد و چه عباداتی که ریا شد و چه مجالسی که در آن غیبت نکردم و حرف لحو و بیهوده نزدم چه برخودرهائی که با برادران زیر دست کردم و چه هنگامی که در برخورد با مسائل کوچک از کوره در می رفتم و عصبانیت بر عقلم حاکم می شد. چه زمانی که قلبم در حجاب کامل و عقلم مغلوب هوای نفسم بود وای از چه بنویسم نمی دانم اگر بخواهم بنویسم باید زندگیم را بر روی کاغذ بیاروم و بحال خودم پشیمان باشم خدایا توبه می کنم مغفرت می جویم خدایا بتو پناه می آورم از گناهان زیادی که کردم و بتو پناه می آورم از شر شیطان نفس
خدایا، چه بسیار زمانهای که جلوی زبانم را نتوانستم بگیرم تا حد تهمت با آن سخن راندم و چه اوقاتی که گوشهایم را از حرام پوشاندم و چه زمانهائیکه چشمانم را از معصیت دور نکردم.
خدایا، چه دروانی که با شهداء داشتم و از اخلاق آنها پند نگرفتم و از افعال آنها عبرت نگرفتم تا عاقبت بدیدار تو آمدند و من هنوز در دنیای مادیات زنده ام.
خدایا، خجلم، شرمسارم از اینکه هنوز نتوانسته ام تو را آنطور که شایسته ای عبادت کنم.
خدایا، هنگامی که یاد گذشته می افتم اشک در چشمانم حلقه می زند و خودم را سرزنش می کنم. اما رجاء تو مرا امیدوار به عفو و بخشش می کند. می خواهم که آنقدر که تو شایسته ای و در توانم هست تو را عبادت کنم اما ناتوانم و اراده ام سست و ضعیف است. می خواهم سرم را بر خاک گذارده و فقط الهی العفو بگویم و توبه کنم تا شاید تو مرا ببخشی و از گناهانم درگذری.
خدایا، عمرش را طولانی تر و با عزت تر گردان و بنابر وصیت شهیدان و شعار همیشگیشان: خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار. او را برای رهبری جامعۀ اسلامی و پیروزی بر جوامع کفر حفظ بفرما.
پدر و مادرم: رسالتتان سنگین تر شد، زیرا که باید پیام شهیدی را به گوش جهانیان برسانید که فرزندتان بوده و هفده سال بر رشد قامتش نظاره گر بودید و او را با تلاش همگانیتان بزرگ کردید و خود بر این آگاهید که امانتی بیش نبودم در نزد شما که می بایست به خدای بزرگ تحویل دهید و چه سعادتی بالاتر از اینکه امانتتان را با روی سفید به پیشگاه خدا تقدیم کنید پس در فقرانم اصلاً گریه نکنید و با یاد شهدای اسلام از صدر تا این زمان دل خود را تسکین دهید و با زنده نگهداشتن یاد شهیدان اسلام «بهشتی، رجایی و باهنر» و دیگر معلمان اخلاق و مدرسان تقوی و ایثار امکان هرگونه فعالیت را از منافقان کوردل سلب نمائید.
برادران عزیز:
یاران همه صف خونینی بسته و شهادت را ادامه زندگی قرار داده اند، حزب الله را یاری کرده و در صف ؟ الله قرار گیرید همه خود را آماده جنگهای آینده کنید زیرا که اسلام همیشه با کفر در جنگ است و اسلام در آینده احتیاج به نیرو دارد.
خواهران گرامی:
رسالت زینب گونه اتان را با رساندن پیام شهیدان به انجام رسانید و با حفظ حجاب اسلامی و نفی حجاب و فرهنگ طاغوت از پایمال شدن خون شهیدان جلوگیری کنید.
پدر و مادرم:
اگر جنازه ام بدست شما نرسید هیچ ناراحت نباشید زیرا فقط در راه خدا هدف مطرح است و هدف من هم که شهادت در راه او و رسیدن به لقاء وی بود نصیبم شد و این آرزوی همیشگی من برآورده شد.
در پایان از خداوند متعال خواهانم که این بنده حقیر و کوچکش را مورد مغفرت خویش قرار دهد و نیز از ملت مستضعف و غیور ایران می خواهم که تا ظهور حضرت مهدی(عج) امام امت خمینی کبیر را یاری نمایند.
والسلام علی من اتبع الهدی
1361/1/23 حمید رضا محمدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد