
از درد به فریاد برس اکسیژن!
خسته ست از این کنج قفس،اکسیژن!
سهمیه ی جنگ و جبهه ی او این است:
سرفه،سرفه،نفس،نفس...اکسیژن!
وبلاگ " شهید علم الهدی " نوشت :
چهل و یک خاطره است از زندگی مرحوم عبدالله ضابط علمدار روایتگری سیره ی شهدا. یکی از این خاطره ها را با هم می خوانیم:
در حداقل های مخارج گروه مانده بودیم اما وسواس داشت هر پولی را قبول نکند.
می گفت: پولی که از منبعی درست تامین شده باشد برکت کار را بیشتر می کند و گرنه نتیجه کار را بی اثر خواهد کرد.
شهدا هم خوب هوایش داشتند.
از درد به فریاد برس اکسیژن!
خسته ست از این کنج قفس،اکسیژن!
سهمیه ی جنگ و جبهه ی او این است:
سرفه،سرفه،نفس،نفس...اکسیژن!
در
پشت خاکریزها به اصطلاحاتی برخورد می کردیم که به قول خودمان تکیه
کلام دلاوران روز و پارسایان شب بود. عبارت های آشنایی که در ضمن ظاهر
طنز آلود مفهوم تذکر دهنده به همراه داشت. تعدادی از این اصطلاحات و
تعبیرات جنگ را با هم مرور می کنیم.
1- زره پوش:
پوتین
در مقابل کفش و دمپایی می گویند که برای راحتی به پا می کنند و به کار زمان صلح می آیند نه جنگ.
یعنی کفش مسلح و آماده مقابله با هر شرایطی، پست و بلند راه و آب و گل و آهن و آتش و ناملایمات دیگر مقتضی منطقه.
2- ذوالفقار:
قایقهای دو موتوره....
نوع پیشرفته قایق موتوریهایی که در جنگ مورد استفاده قرار گرفت – قایق های
عاشورا – و از حیث عقب بودن موتورهایشان، «ری جندر» خوانده می شوند در
اصطلاح نظامی انگلیسی. اینکه در نگاه به این قایق از پشت سر، دو موتور
آن مثل دو شمشیر تیز به نظر می آید وجه تسمیه ای بوده است تا در کنار
عشق و ارادت بچه ها به اهل بیت خصوصاً صاحب ذوالفقار، این نوع قایقها را
ذوالفقار بنامد.
3- زوروی دسته:
نیرویی که دور از چشم دیگران و بچه های دسته ظروف غذا را می شوید، ظروف آب را آب می کند و سنگر و چادر را نظافت می کند ؛ به نحوی که هیچ وقت هیچ کس نمی داند که این کارها به وسیله چه کسی انجام شده است. کنایه از اینکه مثل زورو سر بزنگاه حاضر می شود، کارش را می کند و بعد دوباره غیبش می زند.
وبلاگ " یاس " نوشت :
نقاشی دانش آموز بسیجی واحدامیدان شااهد ریحانه وزیری
نقاشی دانش آموز بسیجی عارفه نوروزی از مدرسه فدک