وبلاگ " شمیم ولایت " نوشت :
زندگینامه:
بسیجی شهید بهروز مشعوفی در تاریخ ۱۵/۴/۱۳۵۳ در خانواده ای مذهبی و کشاورز در روستای لپاسر شهرستان رامسر دیده به جهان گشود، بهروز فرزند دوم خانواده و در تحصیل بسیار زرنگ و باهوش بود
ابتدای را در دبستان مهدیه نارنج بن، راهنمایی را در مدرسه ی فرید تحصیل کرد، کم سن و سال بود که انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام (ره) شروع شد، سال دوم ابتدایی بود که جنگ تحمیلی شروع شد.
استاد محمد قاسم مشعوفی پدر شهید می گوید زمانی که جنگ شروع شد بهروز علاقه ی شدیدی داشت تا به جبهه برود و از دستاوردهای انقلاب دفاع کند اما سنش بسیار کم بود و اجازه ی اعزام شدن به منطقه را به او نمی دادند با این حال او همیشه به پایگاه مقاومت محل می رفت و بیشتر شب ها در آنجا بود و نگهبانی می داد با اینکه سنش بسیار کم بود اما فرایض دینی را به خوبی انجام می داد، نماز شب می خواند و به ائمه و معصومین (ع) عشق می ورزید
بالاخره بهروز صبرش سر آمد و تصمیم گرفت که به جبهه برود به او گفتیم به جبهه نرو و بمان درست را بخوان اما او گفت که من برای هر سال دو کلاس را تحویل شما می دهم و ما هم دیگر حرفی نزدیم،
پدر از آموزش هایی که بهروز قبل از اعزام به جبهه دیده بود ، می گوید: شهید بهروز آموزش های قبل از اعزام را در نوشهر و گهر باران ساری فرا گرفت و برای چند روزی به خانه آمد تا با کاروان اعزامی از چالوس به منطقه اعزام شود، بعد از مرخصی به چالوس رفت اما وقتی پاسداران شناسنامه او را دیدند اجازه اعزام به او نداند و به او گفتند که شما ضعیف هستی و سنت کم است.
پدر شهید در ادامه می گوید: بهروز به خانه برگشت و خیلی ناراحت بود اما امیدش را از دست نداد برای خود وسایل بدنسازی و ورزشی گرفت و در انباری خانه به تمرینات ورزشی مشغول شد تا خود را قوی کند او مدت سه الی چهار ماه به این کار مشغول بود حتی بیشتر شبها که سرد بود با یک پتو در انباری بدون بخاری می خوابید تا خود را به مناطق عملیاتی کوهستان های غرب آماده کند.بعد از چند وقتی شناسنامه خود را دست کاری کرد و دوباره قصد رفتن کرد من به او گفتم که بمان تا برادر بزرگترت از جبهه برگردد بعد تو برو اما او گفت برادرم تکلیف خود را ادا می کند و من هم باید تکلیف خودم را ادا بکنم و ما هم راضی به رفتنش شدیم.
این پدر شهید از روز اعزام پسرش می گوید: وقتی می خواستم برای اعزام به او پول بدهم تا همراهش باشد وقتی مرا می دید فرار می کرد خیال می کرد من مانع رفتن او به جبهه می شوم، روز اعزام می خواستم به او پول تو جیبی و هزینه راه را بدهم تا مرا دید فرار کرد وقتی از دور توضیح مرا شنید به طرفم آمد، پیشانیش را بوسیدم و پول تو جیبی را به او دادم.
پدر شهید بهروز با چشمانی کم سو به سمت وسایل پسر که به یادگار نگه داشته، می رود و می گوید: بعد از مدتی که اعزام شد در منطقه ی خرمال در شب عید سال ۱۳۶۷ به شهادت رسید و وقتی دوستش برای عید به مرخصی آمد از او پرسیدیم که بهروز چرا نیامد گفت: به او مرخصی ندادند و به ما نگفت که شهید شده است تا بعد از چند روز در مغازه مشغول خیاطی بودم که یکی از برادران آمد و گفت که تا خانه بیاید با شما کاری داریم و وقتی آمدم دیدم لباس بهروز را آورده اند و نحوه شهادتش را به ما گفتند که بر اثر برخورد ترکش های خمپاره به بدنش شهید شده است.
بعد از مراسم تشییع و تدفین شهید که با حضور پرشور مردم رامسر برگزار شد چند روزی گذشت و قبل از چهلم شهید به منطقه ای که بهروز در آنجا به شهادت رسیده بود رفتم بچه های آنجا به من گفتند که در آن جا سه شبانه روز غذا نداشتند و علف می خوردند تا اینکه بعد از سه روز به آنها از طریق هوانیرو غذا رسید
پدر شهید در آخر گفت که مادرش بسیار بهروز را دوست داشت و بعد از شهادت بهروز بسیار برایش سخت بود و به خاطر همین هم مادر شهید بعد از چند سالی فوت کرد و به پسر شهیدش پیوست.
منبع : سایت نیمه پر
دائم الوضو بودن توفیقی است که اگر به لطف خدا شامل حال انسان شود؛ دارای آثار و برکاتی فراوان می باشد. وضو بر وضو توجه انسان را نسبت به خداوند بیشتر می نماید و راه ذکر قلب را بر انسان می گشاید....
به همین دلیل است که از رسول خدا صلی الله وعلیه وآله روایت شده: لَا یُحَافِظُ عَلَى الْوُضُوءِ إِلَّا کُلُّ مُۆْمِنٍ(1): بر وضو مواظبت نمی کند مگر مومن. در روایات به چند اثر از دائم الوضو بودن اشاره شده است که به قرار زیر است:
1. تمام بدنت پاک می شود پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: هرکس به هنگام وضو ساختن ذکر خدا را بگوید، تمام بدنش پاک گردیده است.(2)
زیرا وقتی در جریان وضو داخل دهان، صورت، ساعدها، کف دست ها و جلوی سر و روی پاهای انسان تحریک شود قسمت اعظم قشر حسی تحریک می شود ،یعنی در حالی فقط چیزی که حدود 20 درصد سطح بدن در وضو مرطوب شده است بیش از 80 درصد ادمک حسی تحریک می شود؛ به عبارت دیگر اگر انسان به جای وضو کل بدن خود را می شست (غسل می کرد) چیز زیادی بر تحریک ناشی از وضو افزوده نمی شد.(3) چنانچه امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: هر کس ذکر خدا را به هنگام وضو بگوید، مانند این است که غسل کرده باشد.(4)
2. گناهانت بخشیده می شود رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: هنگامی که نمازگزار وضو می گیرد آثار و برکاتی به دنبال دارد از جمله وقتی که صورتش را می شوید آثار گناهان از چهره اش زدوده می شود، و زمانی که دو دستش را تا آرنج (مرفق) می شوید گناهانی که بوسیله دست هایش انجام داده از بین می رود، و آن وقت که سرش را مسح می کشد معصیّت هایی که به وسیله سرش انجام داده زدوده می شود، و آن وقت که پاهایش را مسح می کشد گناهانی که به کمک پاهایش انجام داده است از بین خواهد رفت، اگر کسی در اوّل وضو گرفتن«بسم الله الرّحمن الرّحیم» را (با دقّت و فهمیدن معنایش) بگوید تمام اعضایش از گناهان پاک می شود.(5)
3. دعاهایت مستجاب می گردد امام صادق علیه السلام فرمود: من تعجب می کنم از کسی که دنبال حاجت و کاری است در حالی که با وضو است، حاجتش برآورده نشود!(6)
وبلاگ " امیدان کریمی " نوشت :
دانش آموزان پایه ی اول دبستان شهید سالار کریمی خو جشن پایانی سال (جشن الفبا) را با شوق فراوان برگزار کردند
دانش آموزان پایه ی اول دبستان شهید سالار کریمی خو با برگزاری جشن الفبا، توانایی شان در خواندن و نوشتن را جشن گرفتند، توانایی که در یک سال تحصیلی با آموزشهای خانم معلم های عزیزشان و تلاش و کوشش خود و همکاری پدر و مادرها به دست آمده است.
صبح امروز جشن الفبا با حضور دانش آموزان، آموزگاران سال اول، وخانم مدیر و معاونان مدرسه برگزار شد
حامی-27 اردیبهشت پنجمین سالگرد ارتحال عالم ربانی و استاد عرفان، آیت الله العظمی محمد تقی بهجت(ره) است.
گوشه ای از زندگی نامه پر برکت ایشان برای درس آموزی از آن بزرگوار در ادامه می آید:
از کودکی همنشین وارستگان بود، نه همبازی کودکان. ده دوازده ساله بود که در نماز عارف شهر حالات عجیبی مشاهده میکرد. در دوران تحصیلاتش چنان با استعداد پیش رفت که بزرگان و اساتید به پدرش پیشنهاد کردند او را برای ادامه تحصیل به کربلا بفرستد.
گوشه ای از زندگی نامه پر برکت ایشان برای درس آموزی از آن بزرگوار در ادامه می آید:
کمتر
از چهارده سال داشت که راهی کربلا شد، اما این را بهخوبی فهمیده بود
که چرا به آنجا میرود. پیش از ورود به حوزه کربلا، در زادگاهش، فومن،
مقداری از دروس سطح را خوانده بود. پس از ورود به کربلا نیز با جدیت
بیشتری به تحصیلات خود ادامه داد. چنان در کلاسهای درس استعدادش را
نمایان کرد که حتی اساتید خود را به شگفت واداشت. استاد ادبیاتش، شیخ
ابوالقاسم خویی، دربارهاش گفته بود: «مرحبا به شاگرد بهتر از استاد». این
آخرین باری نبود که یکی از اساتیدش او را تمجید میکرد، بعدها نیز پس
از اینکه مشکل درسی آیتالله سید علی قاضی رحمهالله را حل کرده بود،
آیتالله قاضی گفته بود: «اشهد انک فاضل» و او را «فاضل گیلانی»
میخواند. |
تنها دردرسش ممتاز نبود، از همان ابتدا در عالم دیگری سیر میکرد، حتی پیش از بلوغ حالات مرحوم نایینی را در نمازش، که برای کسی مکشوف نبود، درک میکرد.
با هر دو بال
دو بال علم و عمل را با هم برای سیروسلوکش باز کرده بود؛ از همان آغاز میدانست که علم بیعمل و عمل بیعلم کجراهه است. در راه علم هرچه میخواند بادقت و عمیق میخواند، وقتی سطح را تمام کرد، صاحبنظر بود. در طهارت روحش نیز به شهادت مرحوم قوچانیرحمهالله، وصی اخلاقی آیتالله قاضی رحمهالله، در طول عمر هیچگاه به راه خطا نرفت؛ میگفت: «او اصلاً معصیت نکرده؛ چراکه پیش از بلوغ در سیروسلوک بوده است».
پس از چهار سال اقامت در کربلا، در سال ١٣١٢ش. به نجف اشرف مشرف میشود و در جوار بارگاه ملکوتی امیر مؤمنانعلیهالسلام جان خود را به دست اساتید آن دیار میسپارد تا از چشمه جوشان آنان سیراب گردد؛ اساتیدی که در زمان خود مجهولالقدر بودند، ولی هر یک چون ستارهای درخشان در آسمان علوم اهلبیتعلیهمالسلام میدرخشیدند؛ شیخ مرتضی طالقانی پارسای عارف و بیادعا، میرزای نائینی فقیه نواندیش، شیخ محمدحسین غروی اصفهانی اصولی ژرفنگر، شیخ محمدکاظم شیرازی فقیه مدقق، آقا ضیاء عراقی، سیدابوالحسن اصفهانی و.... علاوه بر فقه و اصول، برای یادگیری علوم عقلی و فلسفه در نزد سید حسین بادکوبهای زانو زد. بهرهاش از اساتید و بزرگان حوزه نجف اشرف به کسب علم و دانش محصور نشد، بلکه از منش و کردار آنان نیز درس گرفت و در نهایت، واپسین پلههای سلوک عرفانی و شهود الهیاش را به همراهی عارف بیبدیل، آیتالله سید علی قاضی طباطبایی، بالا رفت. از میان اساتید خود بیش از همه تحت تأثیر عمیق شیخ محمدحسین غروی اصفهانی و آیتالله قاضی طباطبایی بود.
دوازده سال در نجف با تلاش علمی و جهاد عملی، فراز و نشیبهای راه را طی کرد. اشتغال شدید شبانهروزی به تحصیل و تهذیب، توان جسمیاش را میکاست. گاهی برای تغییر آبوهوا و رفع کسالت به کاظمین و سامرا و کربلا میرفت، اما سرانجام برای بهبود کسالتهای ناشی از ریاضتها، پس از گذشت بیستونه سال از زادروزش (١٢٩5ش.) به زادگاهش بازگشت.
از وظایف عصر غیبت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دعا کردن برای او است، دعا برای این که خداوند آن حضرت را از شرّ شیطان های جن و انس حفظ کند، و در فرجش تعجیل فرماید، و او را بر کافران و ملحدان و امثال آنها پیروز و یاری نماید، چنان که دستور به چنین دعاهایی در روایات به ما رسیده است.
وبلاگ " دانش آموزی نمین " نوشت :
السلام علیک یا زینب الکبری بنت امیر المومنین سلام الله علیهم اجمعین.
عشق با زینب تبانی کرده است
رنگ گل را ارغوانی کرده است
هست کیش رهبریت کیش او
صبرزانومی زند در پیش او
شهادت حضرت زینب کبری(س)ام المصائب برعموم مسلمین تسلیت باد
"به جرم عاشقی مرا با چوب زدند... روز پدر را به حضرت آقا تبریک میگویم..."
پس
از آنکه الهام چرخنده در ایام نوروز، به رسم ادب ابتدا عید را به مقام
معظم رهبری تبریک گفت+ موج تخریب ها و توهین ها علیه وی آغاز شد و کار به
جایی رسید که عده ای به خودرو وی حمله کردند و باشکستن شیشه های ماشین وی،
او را مورد اهانت و توهین قرار دادند.
اگر بخواهید بی خوف و هراس
در مقابل باطل بایستید و از حق دفاع کنید و ابرقدرتان و سلاح های پیشرفته
آنان و شیاطین و توطئه های آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از میدان
به در نکند، خود را به ساده زیستن عادت دهید و از تعلق به مال و منال و
جاه و مقام بپرهیزید.. با زندگانی اشرافیی و مصرفی نمی توان ارزش های
انسانی-اسلامی را حفظ کرد.