در میان اینهمه طوفان...
آن هم طوفان نگاه های آلوده
بهترین چتر برای من حجاب است
پس حجاب میکنم به نیت قربت الی الله
باور دارم که حجاب یک هنر است
اما هنرمند کسی است که بتواند دوست خود را باحجاب کند ...
در میان اینهمه طوفان...
آن هم طوفان نگاه های آلوده
بهترین چتر برای من حجاب است
پس حجاب میکنم به نیت قربت الی الله
باحجاب :این حرف پایه ی محکم و مستدلی ندارد. پیشرفتهای علمی و صنعتی و هنری چه ارتباطی به برهنگی دارد؟
آیا پیشرفتها حاصل بی حجابی اند؟
اگر چنین رابطه ای میان پیشرفت جوامع و بی حجابی وجود دارد آیا رفته رفته با پیشرفتهای بیشتر زنان باید برهنه و برهنه تر شوند؟؟
بی حجاب :می دانی ،آخر حجاب دست و پای ما رو میگیرد و نمیگذارد راحت و آزاد باشیم...
با حجاب :این فقط یک تصور است .من خودم همیشه از حجاب کامل برخوردار بودم و هستم . هیچ مشکلی هم برایم ایجاد نشده .برعکس چون حجاب ،همه ی بدنم را میپوشاند برایم این امکان فراهم می شود که با آرامش کاملتر حرکت کنم زیرا دیگرچشمانی مرا نمی پایند .
نکته ی دیگر این که اگر لباس و حجاب مانع کار و زندگی و دست و پاگیر بدانیم پس چگونه است که مثلا سربازان با لباسی که همه ی بدنشان را میپوشاند و کلاه آهنی سنگینی بر سر میگذارد. با کفشهای نسبتا سنگین سلاحی را هم که چندان سبک نیست بر دوش میگیرند و به سرعت از خاکریزها و موانع دیگر میگذرند و این لباسها مانع حرکت و کندی کارشان نمیشود؟!..
بی حجاب :نگاه کن !ببین الان در همین جا چه قدر دخترها و خانمهای بی حجاب زیادند!
با حجاب :اولا !هرکس مسوول کار خویش است . مسوول کارهای دیگران نیست. ثانیا اگر کسانی در گناه یک نفر بااو شریک باشند سودی برای او نخواهد داشت . چون کثرت عذاب شوندگان در جهنم از شدت عذاب او چیزی نمیکاهد.
گاهی تو را به دست باد می سپارم تا نوازش کند وجود نازنیت را…
گاهی زیر باران خیس می شوی تا شسته شود نگاه های هرزه مانده بر تو؛ تنت زخمی است، می دانم، و باران مرحم زخم است! و گاهی زیر آفتاب داغ می سوزی و سرخ می شوی از عطش،اما همچنان بر وفاداریت به من استواری…!
گاهی سر به زیر گرمای وجودت می کشم و تو را پناه اشک های خویش می سازم… و چه راز داری که ماجرای اشک هایم را در دلت نگاه می داری، در سکوتی ابدی! وجودت سنگری است ما بین من و آنچه با من در عناد است و تو، چه زیبا دشمنانم را ناامید می کنی، از به دست آوردن غنیمتی حتی ناچیز!
چه خوب است که هستی نازنینم! چه خوب است که تیرگی را به جان می خری تا دنیایی زیر سایه ات روشن بماند! و چه پر ماجرایی، تاریخی برای بودنت خون داده است؛ از قرن ها پیش دغدغه بوده ای …از قرن ها پیش ارزش …!
ای شاهد به جای مانده از کربلا…! ای شاهد به جای مانده از ماجرای در و دیوار و آتش…! چه والا مقامی که آقایم حسین هنگامهی شهادت چشمانش نگران هتک حرمت به تو بود!
چه گوهر مقام، که جوان های بسیار استوار بودنت را با خون خود به معامله گذاشتند، خون دادند و نفس…؛ که تو پای بر جا بمانی… که حفظ شوی! سال هاست تن زخمی تو مرحم زخم است… ای همیشه استوار و جاودان… ای همیشه با صلابت،بمان و باز هم ایستادگی کن…
معنای وجودت مشتی است بر دهان استکبار…مشتی است بر دهان ظلم…مشتی است بر دهان هر نگاه هرزه و از سر بی حیایی! کمتر از نود سال پیش چه بسیار بودند کسانی که از داغ دوریات خانه نشین شدند،به ادعای آزادی تن به اسارت ندادند و آزاده شدند… ادامه مطلب ...
فرقی نداره کجای این عالم نفس میکشی. دستفروشی میکنی یا مهندسی. هر که باشی و ز هر جا برسی!میتونی وظیفهت رو انجام بدی. دقیقا مثل این دستفروشِ کنار خیابون که وسط بازار بلبشو، با نوشتن یه جمله وظیفهشو انجام داده.
با دیدن این تصویر دیگه هیچ بهونهای برامون نیست. نمیتونیم بگیم جامعه پذیرش نداشت و توانشو نداشتیم و حرفمون شنونده نداشت. روز قیامت جلومون رو میگیرن و میگن چرا به وظیفهت که نهی از منکر بود عمل نکردی؛
کافیه همین بهونهها رو به زبون بیاریم تا این دستفروشو بهمون نشون بدن و بگن، به اندازه این هم نمیتونستی نهی از منکر کنی؟
اونجا دیگه چی میخوایم بگیم، خدا میدونه.
وبلاگ " حرف نو" نوشت :
حجاب از دو کلمه (حج+آب) درست شده است
" نازنین زهرا " نوشت :
، وقتی کتابخانه اش را نگاه می کردم غیر از رمان ها و افسانه های خارجی، چیز دیگری به چشم نمی خورد. موقع خداحافظی یک کتاب با موضوع داستان هایی از حجاب به او دادم؛ شاید یک سوم قطر یکی از رمان هایش را هم نداشت،
با اکراه قبول کرد بعد گفت:
نمی دونم کی می خواهی از این کارات دست برداری؛ و در عصر الان زندگی کنی ما که برای عصر قجر نیستیم تا حجاب داشته باشیم؛ عزیزم در این زمان حجاب معنایی ندارد.
با خنده گفتم:
به قول شهید مدرس زمانی می رسد که مساجد و تکایا و…..به عنوان منع خرافات بسته خواهد شد، اما سیل ها از رمان ها و افسانه های خارجی به این کشور جاری خواهد گشت که افکار غربی را در ذهن آنان پرورش می دهد و به سوی فرار از اسلام آنان را سوق می دهد. (۱)
نگاهی به کتابی که در دستش بود انداخت و فکر کنم در ذهن، کتابخانه اش را مرور کرد.
گفتم عزیزم: حجاب داشتن مد است و این بی حجابی است که برای زمان قبل از اسلام است که به این نکته خداوند هم در قرآن اشاره کرده است.
وَ لَا تَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجَاهِلِیَّهِ الاُولَی وَ….. (۲)
و مانند روزگار جاهلیت (قدیم)زینت های خود را آشکار مکنید.