وبلاگ " سرنوشت انسان " نوشت :
قلمرو آزادی ازسوی تقدیر وقضای الهی محدود نشده است انتخابهای او منسوب به خودش می باشد، البته ازجهت طبیعی اراده انسان تحت تاثیرعواملی است وبه جهت تشریعی نیزقلمروآزادی اومحدوداست به رعایت آزادیهای دیگران ورعایت مصالح واقعی خود فرد.
بدیهی است که انسان در عین آزادی برای ساختن اندامهای روانی خویش و تبدیل محیط طبیعی به صورت مطلوب خود و ساختن آینده خویش آن چنانکه خود می خواهد، محدودیتهای فراوانی دارد و آزادی اش آزادی نسبی است، یعنی آزادی در داخل یک دایره محدود است، در داخل همین دایره محدود است که هم می تواند آینده سعادت بخش برای خود انتخاب کند و هم آینده شقاوت آلو.
معمولا خیال می کنند عامل اساسی محدودیت انسان قضا و قدر الهی است، اما بر عکس، قضا و قدر الهی امری قطعی و مسلم است، ولی عامل محدود کردن انسان نیست.
قضای الهی عبارت است از حکم قطعی الهی درباره جریانات و حوادث، و قدر الهی عبارت است از اندازه گیری پدیده ها و حوادث. از نظر علوم الهی مسلم است که قضای الهی به هیچ حادثه ای مستقیما و بلا واسطه تعلق نمی گیرد، بلکه هر حادثه را تنها و تنها از راه علل و اسباب خودش ایجاب می کند.
قضای الهی ایجاب می کند که نظام جهان نظام اسباب و مسببات باشد. انسان هر اندازه آزادی از ناحیه عقل و اراده دارد و هر اندازه محدودیت که از ناحیه عوامل موروثی و محیطی و تاریخی دارد، به حکم قضای الهی و نظام قطعی سببی و مسببی جهان است.
بنابراین خود قضای الهی یک عامل برای محدودیت انسان به شمار نمی رود. محدودیتی که به حکم قضای الهی نصیب انسان شده است همان محدودیت ناشی از شرایط موروثی و شرایط محیطی و شرایط تاریخی است نه محدودیت دیگر، همچنانکه آزادی ای هم که نصیب انسان شده به حکم قضای الهی است ولی به این صورت که قضای الهی ایجاب کرده انسان موجودی صاحب عقل و اراده باشد و در دایره محدود شرایط طبیعی و اجتماعی بتواند خود را به مقیاس وسیعی از قید تسلیم به آن شرایط آزاد سازد و سرنوشت و آینده خویش را در دست گیرد.