متن زیبا در توصیف معلم

وبلاگ "با ولایت زنده ایم " نوشت :

 

به نام خالق هستی بخش

معلم عزیز ، استاد بزرگوار، تو را به چه مانند کنم . دل دریاییت لبریز از آرامش است همچون کوه استوار از حوادث روزگار ایستاده ای و همچون ابر، باران پر شکوه معرفت بر چمن های دشت دانش آموختگی فرو می ریزی . خورشید نگاهت گرمابخش وجود ما وحرارت کلبه ی سرد یأس و ناامیدی و ارمغان شور و شعف است . غنچه ی تبسمی که از گلستان لبهای تو می روید، طراوت لحظه های ابهام و زیبا یی بخش خانه ی وجود ماست . کلام روح بخش و دلنشین تو موسیقی دلنوازی است که بر گوش جان می نشیند و اهنگ زندگی را به شور در می آورد. روانی به لطافت گلبرگهای ارغوان داری که از احساس و شور و شعف لبریز است . دستهای روشنت سپیدی خود را از گل بوسه های گچ گرفته و شمع وجودت از نیروی ایمان و انسانیت شعله ور است . سرخی شفق ، تابش آفتاب ، نغمه ی بلبلان ، صفای بستان ، آبی دریاها ، همه و همه را می توان در تو خلاصه نمود . معنای کلام امید بخش تو همچون نسیم صبحگاهان نشاط بخش روح خسته ماست . علم آموزی و صبر

ایمان را از پیامبران به ارث برده ای و به حقیقت وارث زیبایی ها بر گستره ی گیتی هستی . قدوم سبز تو سبزینه ی کوچه باغ های زندگی و صفا بخش خاطر پر دغدغه ی ماست . طپش قلب تو آهنگ خوش هستی و جوشش نشاط در غزل شیوای زندگی است . تو روشنایی بخش تاریکی جان هستی و ظلمت اندیشه را نور می بخشی . ‹‹ و ما یستوی الاعمی والبصیر . و لا الظلمات ولا النور ›› وهرگز کافر تاریک جان کور اندیش با مومن اندیشمند خوش بینش یکسان نیست وهیچ ظلمت با نور یکسان نخواهد بود . چگونه سپاس گویم مهربانی ولطف تو را که سرشار از عشق ویقین است . چگونه سپاس گویم تأثیر علم آموزی تو را که چراغ روشن هدایت را بر کلبه ی محقر وجودم فروزان ساخته است . آری در مقابل این همه عظمت و شکوه تو مرا نه توان سپاس است ونه کلام وصف . تنها پروانه ی جانم بر گرد شمع وجودت ، عاشقانه چنین می سراید : معلم کیمیای جسم و جان است ... مــعلم رهنمای گمرهان است.... شـده حک بر فراز قله ی عشق .... معلم وارث پیغــــمبران است.

اردیبهشت  1393

 

جملات کوتاه ادبی جهت تبریک روز معلم

وبلاگ " با ولایت زنده ایم " نوشت :

آن که اندیشیدن را به من آموخت معلم است . ستوده باد نور افشانیش که چراغ راه آینده من است روزش مبارک و یادش جاویدان باد
روز فرهیختگی – طلوع دانایی – گسترش عقل و ادراک – روشنی – گذشت و مهر آفرینی بر تو مبارک باد معلم
تو را که چشمه زاینده علم – استوانه مقاومت – اسطوره صبر و شکیبایی هستی دوست دارم . روز با شکوهت بر تو مبارک باد معلم .
تو را چه بنامم که اگر پرتو رویت نبود جهان از فروغ و روشنی تهی می شد . این دست نقش آفرین توست که نور را رقم می زند – اندیشه ات بلند و روزت طلایی باد
هر چه آسمان را رصد می کنم  هیچ ستاره ای را به درخشش تو نمی بینم . شکوهت پاینده باد که درخشانترین ستاره ای  .  روزت پیروز و خورشید نامت درخشنده باد .
استاد ارجمند آقای …………………………… روز معلم روز پاس داری ارزشهای گرانقدر شما است خواهشمند است بهترین تبریکات مرا بپذیرید.
معلم  فداکا ر  و ارجمند روز گرانبهای شما را ارج نهاده برای پیروزی تان دعا می کنم.
معلم  خوبم جناب آقای ……………………………. از این که تبریکات صمیمانه مرا به مناسبت روز معلم  پذیرا می شوید برخود می بالم .
استاد گرامی ……………………………… روز شوق انگیز و روشنی بخش معلم برشما مبارک باشد . با آرزوی سعادت و سلامت برای همه فرهیختگان کشور.
روز بزرگ معلم بر شما استاد دانشمند و فرهیخته مبارک باشد با بهترین آرزوها .
معلم خوب و عزیز – خواهشمند است بهترین تبریکات و خالصانه ترین ادعیه مرا به مناسبت روز خوب معلم پذیرا باشید .


بسیج چکیده عشق و نماد غیرت است


وبلاگ " شهدای جویم "  نوشت :

بسیج عطری است آسمانی که از جوانه‏ های تراوش می‏شود و پایگاهی است برای مُشت‏های گره شده.

بسیج حنجره‏ای است سوزان بر ای سرودن حماسه‏ های سترگ و خورشیدی است تابناک برای شب‏های سرد و تاریک و وحشت‏زا.

بسیج سپاهی است مسلّح به ایمان و مجهّز به عشق و ریسمانی است برای بالا رفتن از شانه‏ های خیس آسمان.

بسیج لشگر حسین مظلوم است در روز عاشورا و رگبار اللّه‏ اکبر و فریاد تکبیرها.

بسیج میعادگاهی است برای کبوتران سرخ دلی که دل‏هایشان برای پرواز در اوج می‏تپد و بسیجی همان کبوتر سرخ دل است.

بسیجی چکیده عشق است و نماد غیرت. سمبل تعصب است و پاسدار مکتب.

بسیجیان، سرو قامتانی هستند که سرو در توصیف عظمتشان خمید و دریادلانی که دریا برای تفهیم وسعتشان خشکید. پروانه صفتانی که شمع از سوز و جمالشان آب شد، غیرتمندانی که کوه از هیبت غیرتشان فرو ریخت و طلایه ‏دارانی که حق در سیمایشان متجلّی است.

چه خالصانه جان در کف می‏نهند و چه عاشقانه زندگی را در طبق اخلاص.

مگر جز این است که همه رنگ‏ها، در حضور سبز و عشق سرخ و رویِ سفید و نگاه آبی بسیجی خود را می‏بازد و همه فریادها از هیبت نام بسیج، در گلو خشک می‏شوند؟!

مگر جز این است که: «سر مردان حق‏گو پیش غیر و آشنا بالاست».

بسیج! همه مظلومان ایران با نام تو آشنایند و همه مردم این مرز و بوم وام‏دار تواند.

تو دریای خروشانی از قدرتی، بخروش که پناه مستضعفانی و امید محرومان!

تو پایه‏های استوار سرزمین پهناورمان هستی، برپا باش که تو تکیه‏گاه شانه‏های خسته مظلومانی! تو همان «بسیجیده رزم با ترجمانِ» فردوسی و «نبرد آزمای ایران سپاهِ» نظامی هستی و ما همه تلاش‏هایت را در راه عمران، آبادی، امنیت و آزادی کشور اسلامی‏مان به قدمت هزاران بهار، ارج می‏نهیم، که این همه شکوه و عظمت و این همه مردانگی و غیرت را چگونه ببینیم و چگونه پاس نداریم، ای بسیجی سلحشور!

تو سینه‏ای وسیع‏تر از اقیانوس داری. شانه‏ های سترگت تابِ تحمّل تمامِ مظلومیت‏های تاریخ و محرومیت‏هایِ مظلومانه را دارد. در صنوبرِ قلبت هر لحظه جوانه‏ های ایمان می‏شکفد و در تاریخِ توفان‏خیز سرزمینمان هر لحظه شکوه شان حماسه می‏آفریند. تو فاتحِ دروازه‏ های حقیقت و فاطر کاخ‏ های خیالی هستی.

و هرگز فراموش نمی‏کنیم که چگونه با دست توانا و پای پویای تو به اوج رسیدیم.

و هرگز فراموش نمی‏کنیم ایستادن بدون سپرت را در برابر دنیای دونِ استکبار.

ما و همه مظلومانِ میهن همیشه یاور توایم ای پایمرد صحنه‏ های ستُرگ، ای بسیجی!