امروز دیگر شعار "مرگ بر آمریکا" محدود به مرزهای نظام مقدس جمهوری اسلامی نیست؛ این بانگ استکبارستیز ایرانیان اکنون تبدیل به شعاری جهانی شده که هر جا و هر مکان، دژخیم سلطهجویی پنجههای زیادهخواهی خویش را برای غارت و چپاول عزت و سرمایه انسانهای مظلوم و ستمدیده گشوده باشد، نهیب آن رویای تجاوز و دستاندازی را به کابوسی بدل میسازد.
حافظه تاریخی ملت ایران، حوادث و وقایع بسیاری را در خود حک کرده است. در این بین، شیوه مواجهه ملت بزرگ ما با این وقایع، بیانگر روحیه استکبارستیزی و حقطلبی آنان بوده است.
روحیه استکبارستیزی و حقطلبی مردم ایران که بیشک برگرفته از تعالیم اسلام ناب محمدی(ص) است، سرانجام با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی تجسم عینی یافت و زنگهای خطر را برای نظام سلطه جهانی به صدا در آورد و منجر شد تا مستکبران از بیم الگو شدن ایران، تمام تلاش خود را برای ناکارآمد نشان دادن آن به کار گیرند.
تحمیل جنگ 8 ساله، هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری و به
شهادت رساندن تمامی مسافران آن، تهاجم فرهنگی، تحریمهای 35 ساله اقتصادی،
حمایت از گروههای تروریستی و ترور مستقیم دانشمندان و اندیشمندان کشور
تنها برخی از اقدامات خصمانه نظام سلطه برای مهار روحیه استکبارستیزی مردم
ایران بوده است.
سالیان
متمادی تجربه خوی استکباری، تجربههای پرشماری برای مردم ایران به ارمغان
آورده است؛ خباثتهایی همچون، راه انداختن کودتای 28 مرداد، حمایت از رژیم
منحوس پهلوی، چپاول منابع اقتصادی، فرهنگی و انسانی ایران قبل از انقلاب و
کودتای نوژه، راهاندازی و مداخله در جنگ تحمیلی، مسدود کردن داراییهای
ایران، تحریمهای یکجانبه اقتصادی، سیاسی، تکنولوژیکی و کارشکنی و اخلال
در روند سازندگی کشور و تلاش برای متوقف کردن پیشرفتهای صلحآمیز هستهای
ایران و نیز دخالت آشکار در مسائل داخلی کشورمان همه و همه تبدیل به بغضی
شده است که در شعار "مرگ بر آمریکا" تجلی پیدا کرده است.
چنانکه
امام خمینی (ره) رهبر انقلاب اسلامی ایران، در راستای همراهی با مردم
انقلابی و رویکردشان نسبت به آمریکا و سایر دول سلطهگر میفرمایند:" ما
شعار سرنگونی رژیم شاه را در عمل نظاره کردهایم، ما شعار آزادی و استقلال
را به عمل خود زینت بخشیدهایم،
ما شعار «مرگ بر آمریکا» را در عمل جوانان پرشور و قهرمان و مسلمان، در تسخیر لانه فساد و جاسوسی آمریکا تماشا کردهایم، ما همه شعارهایمان را با عمل محک زدهایم".
آن
پیر فرزانه سفر کرده از بغض مالامال از خشمی که سینههای ایرانیان را از
درون می فشرد آگاهی داشتند به همین علت به مردم ایران توصیه فرمودند:"
هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید". شعار
"مرگ بر آمریکا" در واقع، یک هشدار و بیدارباش دائمی جهت آگاهی در مقابل
توطئههای دائمی آمریکا، در قبال ملل مسلمان و آزاده ایران و جهان است.
آنچه
تداوم این شعار را رقم زده است؛ نخست روح ظلمستیزی مردم ایران که نیروی
ایجاد انقلابی عظیم را داشتند و دیگر رسوایی آمریکا در این که نشان داد
مظهر بیداد و فرعونیت است و از هیچ تجاوز و جنایت و خیانتی برای شکستن عمود
خیمه استقلال و به قفس در آوردن آزادی این ملت، فروگذار نمیکند. این دو
عامل، همچون دو بال پرتوان، شعار "مرگ بر آمریکا" را در سپهر شعور تاریخی
مردم ایران به اوج رسانید.
یکی از وظایفی که بر هر مسلمانی واجب
است، اعلام برائت و بیزاری از دشمنان اسلام میباشد و این بیزاری، در زبان و
عمل ظهور مییابد. در نظر گرفتن ابعاد توطئه و جنایات آمریکا برضد مردم
ایران و سایر ملتهای مظلوم جهان و خصومت و دشمنی آشکار آن با دین اسلام،
جای شکی باقی نمیگذارد که آمریکا نمونه بارز شرک، کفر، عصیان و استکبار در
جهان است و مسلمانان، نه تنها موظف به بیان این انزجار میباشند، بلکه
وظیفه دارند در عمل نیز با آن مبارزه نمایند؛ تا هرگونه سیطره و سلطه این
استکبار بر مسلمانان برداشته شود.
شعار
"مرگ بر آمریکا"، دارای آثاری حیات بخش در داخل و در سطح جهانی است. این
شعار، ندایی است که بر سنت و کلام حق استوار است. در ثنای این بانگ الهی،
دستکم دو وجه مثبت دیگرمی توان برشمرد؛ نخست وجه سیاسی و بینالمللی آن
است، یعنی صلابت "مرگ بر آمریکا"، بیان حق و فریاد مظلومیت است و پلیدی
ظالم را آشکار و رسوا میسازد و جسارت در برابر ظلم را در میان مردم جهان،
پدید میآورد و ظالم را ذلیل و پریشان میکند.
اثر
روانشناختی، مزیت دیگر این شعار است، آنجا که اظهار تنفر از ظالم، ترحم
بر مظلوم را در دل تقویت میکند و انسان را از تمایل به ظلم و ظالم باز
میدارد. همانگونه که امروزه شاهد آن هستیم که این شعار در بسیاری از
کشورها و در میان ملل ستمدیده و مظلوم تکرار میشود.
دول استکباری و
در رأس آنها آمریکا، برای جلوگیری از همهگیر شدن این باور، دشمنیهای
خود را آشکارتر از گذشته دنبال کردند و چند سالی با تشدید جنگ در جبهههای
اقتصادی به تعبیر خود "تحریمهای فلجکننده" را در دستور کار خود قرار
دادهاند. اما حاصل این دشمنیها چه بود؟
امروز
دیگر شعار "مرگ بر آمریکا" محدود به مرزهای نظام مقدس جمهوری اسلامی
نمانده است. این بانگ استکبارستیز ایرانیان اکنون تبدیل به شعاری جهانی شده
که هر جا و هر مکان، دژخیم سلطهجویی پنجههای زیادهخواهی خویش را برای
غارت و چپاول عزت و سرمایه انسانهای مظلوم و ستمدیده گشوده باشد، نهیب آن
رویای تجاوز و دستاندازی را به کابوسی بدل سازد.
شرایط و وقایع کنونی جهان، به گونهای نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت. گوشه گوشه دنیا حوادث جدیدی را تجربه میکند.
بحران
مالی جهانی در چند سال گذشته که بیش از همه جهان غرب را درگیر خود کرد، پس
از فرودی ملایم دوباره اوج گرفته است. طی سالهای گذشته کمپانیهای بزرگ
مالی و اقتصادی در غرب ورشکسته و بسیاری از صنایع و تجارتهای بزرگ دنیا
مستقیم یا غیرمستقیم متضرر شدهاند.
چند
سال پیش و در پی جرقهای بسیار کوچک و ناچیز در تونس، موجی از اعتراضات
سرکش، منطقه شمال آفریقا و خاورمیانه را در بر گرفت و "بیداری ملل اسلامی"
با سرعتی فزاینده پیش رفت تا آنجا که "مبارک"، یکی از اصلیترین شرکای
اسرائیل در منطقه، سقوط کرد و خاطر غاصبان قدس، مشوش و آشفته شد.
مدتی
بعد طوفان اعتراضات به شکلی بیسابقه، ابتدا در اروپا و سپس در ایالات
متحده وزیدن گرفت. گرچه به نظر میرسد سخن معترضان در غرب، مبدأ و مبنایی
متفاوت از کشورهای منطقه ما دارد، اما نمیتوان همزمانی آن را بر پایه
تصادف دانست؛ بماند که بسیاری از معترضان اذعان داشتهاند که در روشهای
اعتراضی خود، از حرکت مردم خاورمیانه به ویژه تحصن "میدان التحریر" در"
قاهره" الگو گرفتهاند.
نباید
تردید کرد که جهان پس از "بیداری اسلامی" هر چند که با پیروزی کامل و
تحقق همه اهداف همراه نباشد و جهان پس از "جنبش اشغال والاستریت" و جهان
پس از رسوایی سیستم لیبرال سرمایهداری،با جهان پیش از این حوادث شگرف،
متفاوت خواهد بود؛ چنانکه جهان پیش از انقلاب اسلامی ایران با جهان پس از
آن کاملاً متفاوت است.
به گفته "برژینسکی" مشاور سابق "کارتر"
رییس جمهور اسبق آمریکا، واقعیت امر این است که اوباما چارهای جز پذیرش
افول قدرت آمریکا و از بین رفتن دوران ابرقدرتی این کشور ندارد.
سیطره
آمریکا روز به روز در جهان کمرنگتر میشود و در حال حاضر کمتر کسی است که
در فضای بعد از فروپاشی شوروی قرار گرفته باشد! باراک اوباما رئیسجمهور
آمریکا به همان مسیر بوش پسر در سیاست خارجی واشنگتن ادامه می دهد و حتی در
این خصوص برخی راهبردها را با شدت و حدت بیشتری دنبال میکند.
شوکی
که در خاورمیانه به آمریکا وارد شده سبب شده است تا محاسبات واشنگتن در
منطقه کاملا به هم بریزد. امروز اوباما همچنان در شوک ناشی از سقوط
مهرههای خود در منطقه قرار دارد و از سوی دیگر، وابستگان باقیمانده غرب در
منطقه نیز حاشیه امنیتی برای خود متصور نیستند. هزینههای شکست ایالات
متحده و رژیم صهیونیستی در منطقه روز به روز افزایش مییابد و همین مسئله
سبب شده است تا خود رسانههای غربی دست به کار شده و خطاهای تل آویو و
واشنگتن در منطقه را به اوباما و نتانیاهو یادآوری کنند.
اقتصاد
لیبرالستی برساخته آمریکا دیگر تحمل بحران های اقتصادی را ندارد و دیر یا
زود از درون فروخواهد ریخت.آمریکا به اذعان سردمداران خودش دیگر صلابت و
قدرت همیشگی را ندارد و روز به روز دچار ضعف و زبونی بیشتری میگردد.
دوران
کودکی نسل ما در حالی سپری شد که "ترینها" تنها در آمریکا بود و دست
اکثریتی از مردمان این کره خاکی از آن کوتاه بود. بخشی از رویای آمریکایی و
قدرت بی رقیبش در عرصه اقتصاد و سیاست بینالملل برخاسته از همین بنا
کردن برترینها بود. اما اکنون داستان جهان تغییر کرده است. دیگر
"ترینها" در خاک آمریکا نیست.
امروز دیگر
آنان که به استقبال رییس جمهور کشور آمریکا میروند نه از روی احترام بلکه
برای نشان دادن مراتب تنفر و انزجارشان است. بیداری اسلامی، انقلاب جوانان،
خیزش امت عرب و... بر ساختههایی جدید در عرصه سیاسی و تعاملات منطقهای و
بینالمللی است، که در واقع از اهتمام و پایداری ایرانیان در برابر آمریکا
و سایر کشورهای سلطهجوی جهان نشات گرفته است. آنچه امروز جهانی شده است
نه تنها فرهنگ "لیبرال دموکراسی" آمریکای نیست بلکه شعار "مرگ بر آمریکا"
است که در نقاط مختلف جهان از شرق تا غرب، از مالزی، اندونزی، تایلند، هند و
پاکستان، استرالیا، ایران و افغانستان، سرزمینهای اشغالی، فلسطین، ترکیه،
بحرین، سوئد و انگلیس تا شاخ آفریقا در برابر سیاستهای ظالمانه و
ستمگرانه آمریکا به گوش میرسد.
"فرید
زکریا" در اثر "جهانِ پس از آمریکا" مینویسد: "درست در هنگامی که جهان در
حال گشودگی است آمریکا در حال فروبستگی است. چند نسل پس از [این] که
مورخان درباره روزگار ما مینویسند شاید به این نکته اشاره کنند که در
دهههای نخست قرن بیست و یکم ایالات متحده در ماموریت بزرگ و تاریخیاش
کامیاب شد - جهانی کردن- اما در ضمن ممکن است بنویسند که فراموش کرد که
خودش را جهانی کند!
مخاطب
شعار "مرگ بر آمریکا" به هیچ وجه، مردم آمریکا نیستند که خود زیر زنجیرهای
امپراتوری خبری و رسانههای استکباری و شعارهای دروغین آن، بیخبر از ظلم و
جنایات دولت مردان خود در جهان بوده، تاب برآوردن فریادی را ندارند بلکه
منظور از آمریکا، نظام سیاسی و سیاستهایی است که از سوی حکومت و دولت
آمریکا، در دنیا اعمال میشود؛ دولتی که روح استکباری و خوی فرعونی آن بر
کشورهای بسیاری سایه انداخته است.چنان که مقام معظم رهبری در دیدار پرشور امروز با دانشآموزان و دانشجویان اظهار داشت:
30 سال پیش جوانان ما اسم سفارت آمریکا را گذاشتند "لانه جاسوسی"، امروز
سفارت خانههای آمریکا در نزدیکترین کشورها به آمریکا اسمشان شده "لانه
جاسوسی" یعنی جوانان انقلاب ما 30 سال جلوتر بودند.
برای دیدن فیلم اینجا کلیک کنید.