معما و پرسش و پاسخ قرآنی

وبلاگ " طریقت مهر " نوشت :

 در قرآن سوالات و معماهای قرآنی همچون: "مادر قرآن"، "نسب نامه قرآن"، "یک سوم قرآن" یا سوره‌ای که به سوره "امام حسین" معروف است و ...وجود دارد.

برخی از معماها و سوالات قرآنی برای علاقه‌مندان این کتاب الهی به شرح زیر است:

 

1- به یکی از سوره‌های قرآن «شکر»، «نور»، «ام الکتاب» و «سبع المثانی» نیز گفته می‌شود؟

 

2- کدام سوره است که یکی از آیه‌های آن 31 بار در سوره تکرار شده است؟

 

3- عظیم‌ترین آیات قرآن مجید کدام است؟

 

4- چه تعداد از سوره‌های قرآن سجده واجب دارد؟

 

5- کدام سوره قرآن به مادر قرآن معروف است؟

 

6- والاترین آیه قرآن کریم کدام است؟

 

7- کدام سوره به سوره "امام حسین" معروف است؟

 

8- کدام سوره قرآن به "نسب نامه "قرآن معروف است؟

 

9- کدام سوره معادل "یک سوم" قرآن است؟

 

10- چه سوره‌ای "خلاصه شده" قرآن کریم است؟

 

پاسخ‌ها:....


 در قرآن سوالات و معماهای قرآنی همچون: "مادر قرآن"، "نسب نامه قرآن"، "یک سوم قرآن" یا سوره‌ای که به سوره "امام حسین" معروف است و ...وجود دارد.

برخی از معماها و سوالات قرآنی برای علاقه‌مندان این کتاب الهی به شرح زیر است:

 

1- به یکی از سوره‌های قرآن «شکر»، «نور»، «ام الکتاب» و «سبع المثانی» نیز گفته می‌شود؟

 

2- کدام سوره است که یکی از آیه‌های آن 31 بار در سوره تکرار شده است؟

 

3- عظیم‌ترین آیات قرآن مجید کدام است؟

 

4- چه تعداد از سوره‌های قرآن سجده واجب دارد؟

 

5- کدام سوره قرآن به مادر قرآن معروف است؟

 

6- والاترین آیه قرآن کریم کدام است؟

 

7- کدام سوره به سوره "امام حسین" معروف است؟

 

8- کدام سوره قرآن به "نسب نامه "قرآن معروف است؟

 

9- کدام سوره معادل "یک سوم" قرآن است؟

 

10- چه سوره‌ای "خلاصه شده" قرآن کریم است؟

 

پاسخ‌ها:

 

1- سوره «حمد» که «فاتحه الکتاب» نیز گفته می‌شود.

 

2- سوره «الرحمن»

 

3- عظیم‌ترین آیه قرآن « بسم الله الرحمن الرحیم» است.

 

4- چهار سوره( نجم، فصلت، علق و سجده).

 

5- سوره حمد است.

 

6- والاترین آیه قرآن آیة الکرسی است.

 

7- سوره فجر.

 

8- سوره اخلاص.

 

9- سوره توحید.

 

10- سوره حمد.

موج وبلاگی " کودک سوری در زنجیر تکفیری های قاتل "

بأی ذنب قتلت؟!

حقوق بشر کیلویی چنده؟ از کجا باید بخریم تا برای مسلمان ها ارسال کنیم!



«دختر سوری به زنجبر کشیده شده است و جبهه النصره به دلایل مذهبی پدر و مادرش را در پیش چشم او به قتل رسانده است.»

«ایالات متحده آمریکا از این تروریست‌ها حمایت می‌کند.»


شما هم نظر بدید،عکس، نقاشی، پوستر   نمی دونم فقط ساکت نباشید



اصلاً چطوره یه نامه به این دختر مسلمان 3 ساله سوریه ای بفرستیم!


شاید ... رقیه(س) !

شاید ... 3 ساله!

شاید ... شهادت بابا!

عمه زینب کجاست؟!


شاید ... کودکی ... کوچه ... سیلی ... آتش درب ... مادر ... شبانه .. فریاد فرشته ... 



پیام ها :

متین

سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:58 ب.ظ
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون پاسخ:
تا قیامو قیامت بر همه وهابی و سلفی و تکفیری مدام لعنت باد
ترنج
جمعه 14 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:49 ب.ظ
خـــــــــــــــــــدا یا :
چی بگم؟؟چی میتونم بگم؟؟؟...آخه واقعا خجالت نمیکشیم که اسم شیعه مولا علی (ع) رو رو خودمون گذاشتیم؟؟؟مولایی که در تمام طول زندگیشان نذاشتن بچه یتیمی خم به ابروش بیاره ...اونوقت ما؟؟؟؟واقا ما از کدوم فرهنگ الگو گرفتیم که اینطوری شدیم؟؟؟ فرهنگ اسلامی یا فرهنگ غربی؟؟انصافا کدوم؟؟؟خــــــــــــــــــــــدا یا ! نمیگم از گناه ما بگذر.. گناه ما که ساکت نشستیم کمتر از اون قاتلای کثیف نیس...ولی خـــــدایا اون بچه رو نجاتش بده. کمکش کن.ماکه هیش کاری نکردیم؟؟؟واقعا چرا ساکتیم؟؟؟
رقیه جان شرمنده ایم که از یه طرف واست روضه میخونیم واز طرف دیگه اجازه دادیم جنایت مشابه جنایت کربلا به وجود بیاد....
خانـــــم شــــرمنـــــده ایـــــــم...شــــــرمنـــده...

یا رقیه(س)




داشتم فکر میکردم که این دختر اگه بتونه چه انتقام سختی از قاتلین پدر ومادرش میگیره.بعد به ذهنم رسید که در محضر خدا دارن مخلوقاتشو به ناحق میکشن.وچه سخت باشه انتقام این کشتار... .




زندگی این دنیا محل درگیری حق و باطل است و تاریخ ثابت کننده این حرف است. انشاالله که خداوند هرچه سریعتر سرقافله جبهه حق را برساند و از این لئیمان انتقام بگیرد.
اللهم عجل لولیک الفرج




واقعا که چه جان سختان و بی ترحمانی هستیم ما که از دیدن هل من ناصر این مخلوق زیبای صحنه وحشی آفرینش قلبمان تکه تکه نمی شود و خود را آدم فرض می کنیم.
خدا وند جبار مرتجعین وهابی و سلفی را نابود گرداند.



وهابیت،خون آشام جهان اسلام

وبلاگ چفیه گراف نوشت:



طرح نوشت:
کثیف تر از اسرائیل منحوس، وهابیون هستند...
که فقط پول می شناسند و مظلوم کشی را...
این روز ها چه راحت مسلمانان را می کشند...
سوریه...مصر...قطیف(عربستان)...بحرین...میانمار...عراق...

خدایا! مهدی(عج) را برسان... اینجا عاشقان را به جرم عاشقی می کشند...


جرم کودک 3ساله چیست؟

 قتل والدین سوری در برابر دخترشان

صفحه جنبش تسخیر وال‌استریت در فیس‌بوک تصویری دلخراش ار دختری سوری منتشر کرده که پدر و مادرش در پیش چشم او توسط تروریست‌های تکفیری کشته شدند.

جنبش تسخیر وال‌استریت در صفحه فیسبوک خود تصویری دلخراش را از جنایات تروریست‌های سوریه منتشر کرده است که بهتر از هر تصویر دیگری بیانگر آن است که باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا دستور تحویل سلاح به چه «موجوداتی» را صادر کرده است؟




بنابراین گزارش، جنبش تسخیر وال‌استریت در جملات کوتاهی که در کنار این عکس منتشر کرده، می‌نویسد: «دختر سوری به زنجبر کشیده شده است و جبهه النصره به دلایل مذهبی پدر و مادرش را در پیش چشم او به قتل رسانده است.»

جنبش تسخیر وال‌استریت در نهایت می‌نویسد: «ایالات متحده آمریکا از این تروریست‌ها حمایت می‌کند.»

این سه ملاک را رعایت کنید هر چه می خواهید بپوشید

وبلاگ " شهید آمنه حسینی " نوشت:

سوال می شود که شما چرا توصیه به چادر می کنید در حالی که در قرآن صراحتا از چادر اسمی نیامده است.
جواب:
این سه ملاک را رعایت کنید هر چه می خواهید بپوشید:
1: 
آن چه که می پوشید تمام اعضای بدن شما، از سر تا به پا را بپوشاند(بجز دستها تا مچ و گردی صورتهر چه می خواهید بپوشید


2:تمام برجستگی های بدن شما را بپوشاندهر چه می خواهید بپوشید


3:توجه نامحرم را به شما جلب نکند.(1) هر چه می خواهید بپوشید

درست است که دین اسلام تنها به اصل پوشش اعم از چادر، مانتو و مانند آن تکیه کرده است و همه مراجع تقلید هم می گویند: برای زنان کافی است که حجاب کامل را با هر لباس مناسبی، در برابر مرد نامحرم رعایت کنند ولی با توجه به این که حجاب اسلامی حجابی است که باید داری سه ملاک باشد و بهترین گزینه ای که می تواند این سه ملاک را در خود جمع کند چادر است لذا توصیه به چادر می شود

 

پی نوشت :

(1) زیور عفاف‌،ص 255 و 256

 

کلینیک خدا

وبلاگ "نیایش" نوشت :

به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم، فهمیدم که بیمارم ...

خدا فشار خونم را گرفت، معلوم شد که لطافتم پایین آمده.

زمانی که دمای بدنم را سنجید، دماسنج 40 درجه اضطراب نشان داد.

آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم، تنهایی

سرخرگهایم را مسدود کرده بود ...

و آنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند.

به بخش ارتوپدی رفتم چون دیگر نمی توانستم با دوستانم باشم و آنها را در

آغوش بگیرم.

بر اثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی پیدا کرده بودم ...

فهمیدم که مشکل نزدیک بینی هم دارم، چون نمی توانستم دیدم را از

اشتباهات اطرافیانم فراتر ببرم.  ادامه مطلب ...

مطالعه تابستانی دانش‌آموزان

وبلاگ " مجتمع آموزشی و پرورشی معلم خلخال " نوشت :

مطالعه، یکی از عوامل مؤثر برای شکوفایی استعداد‏های بالقوه انسانی برای رسیدن به کمال است. انسان در پرتو مطالعه می‌تواند با عقاید و افکار گذشتگان آشنا شود و راه خیر و صلاح را از راه فساد تشخیص دهد. مطالعه، عاملی مؤثر برای جلوگیری از تک بعدی فکر کردن است و زمینه پرورش استعدادهای بشر را در ابعاد مختلف فراهم می‌کند و یکی از ارکان توسعه و پیشرفت هر کشوری است. عادت به مطالعه مستمر و مفید به خصوص برای نوجوانان و جوانان، یک نیاز اساسی در آموزش و پرورش کشور است و لازم است اولیای دانش‌آموزان و مسئولان دبیرستان‌ها و دست‌اندرکاران نظام تعلیم و تربیت با هدف به روز کردن اطلاعات خود در این امر مهم اقدام کنند. یافتن راهی مناسب برای آموزش شیوه‏های تخصصی مطالعه به دانش‌آموزان و وادار کردن دانش‌آموزان به مطالعه کتاب‌های غیردرسی امری ضروری به نظر می‌رسد.
اگر مطالعه برای انسان به صورت وظیفه جلوه‌گر شود، رغبت به مطالعه هم کمتر می‌شود. در حالی که با برانگیختن حس کنجکاوی، شخص با حوصله‌ فراوان آن را پیگیری می‌کند و به آن اهمیت می‌دهد.‏ 

ادامه مطلب ...

زندگی خصوصی آن مداح و این مجری به ما چه؟!

وبلاگ " سید خراسانی " نوشت :

کم نیستند کسانی که گمان می کنند اگر آنچه می گویند واقعیت باشد گناهی متوجه آنان نیست؛ در حالی که بدِ دیگران را گفتن و یا درباره دیگران، بد گفتن اگر راست باشد غیبت است و اگر دروغ باشد تهمت.

 

 

 


 آبرو

حیات اجتماعی انسان بسته به آبروی اوست برای همین به آن حیثیت اجتماعی هم می گویند. آبرو در بین مردم همان کاری را می کند که روح برای بدن می کند برای همین است که مردم همان اندازه که به فکر جان خود هستند به فکر آبروی خویشند؛ بلکه بیشتر از آن؛ چرا که حاضرند برای حفظ آبروی خود، جانشان را به خطر اندازند و یا حتی به راحتی از آن بگذرند. همه می دانند کسی که در جامعه آبرو ندارد بسان مرده ایست که مردم با تنفر و انزجار تلاش می کنند چشمشان به او نیفتد و اگر افتاد رخ برکشند و با سرعت از کنارش عبور کنند.

این گوهر عزیزتر از جان، گاهی چه بی رحمانه و ناجوانمردانه بازیچه دست عده ای می شود و در چشم بر هم زدنی و مثل آب خوردن از هستی ساقط می گردد. چه آنها که با غرض به حیثیت افراد یورش می برند و چه آنها که با چشمانی ذوق زده از یک کشف بزرگ در لگدمالی شرف و آبروی یک انسان شرکت می کنند؛ همه در خلق این جنایت، شریک جرمند.

 

و این یکی از دردهای بزرگ جامعه ماست. کافیست خبری غیر منتظره از طریقی حتی از طریق یک پیامک سرگردان به دست این عده برسد که البته هر چه بدتر بهتر؛ هر چه وقیح تر خوشایندتر و هر چه شخصیت خبر، نام آشناتر باشد برای این عده جذاب تر خواهد بود.


این عده بعد از دریافت خبری از این دست، بی آنکه درنگی در صحت اصل خبر و یا وثاقت منبع خبر کنند و یا اینکه از وظیفه شان در برابر چنین خبری آگاهی یابند برای آنکه از قافله خبرپراکنی عقب نمانند و دیگران آنها را بر داشتن چنین اخباری شگفت، تشویق کرده و یا بر تعداد کلیک سایت و وبلاگ خود بیفزایند بلافاصله به انتشار آن خبر می پردازد و بعد می شود آنچه نباید بشود.

موضوع سخن این مجری و آن مداح و فلان سخنران نیست؛ موضوع سخن این است که ما حق نداریم دهان باز و افسار قلم پاره کنیم و بی مجوز شرعی، جرم اثبات شده کسی را بازگو کرده و آبرویش را بر باد دهیم تا چه رسد به اتهامات اثبات نشده

 

 

ظلم به دیگران که هم عذاب این دنیا و هم عقاب آن دنیا را به دنبال دارد تنها محدود به قتل و دزدی و کارهای کثیفی از این دست نمی شود؛ صدمه زدن و ناکار کردن آبروی مردم هم ظلم به آنهاست؛ ظلمی که غیبت و تهمت شعبه های شوم آنند. کم نداریم آیات و روایاتی که از آن کارها به بدی یاد کرده و با بیان عذابهای در کمین، همگان را از این اعمال زشت بر حذر داشته اند.

 

کم نیستند کسانی که گمان می کنند اگر آنچه می گویند واقعیت باشد گناهی متوجه آنان نیست؛ در حالی که بدِ دیگران را گفتن و یا درباره دیگران، بد گفتن اگر راست باشد غیبت است و اگر دروغ باشد تهمت.

درست است که در مواردی غیبت جایز است [1] ؛ اما در همان موارد محدود و مشخص هم اولا آن خبر باید قطعی باشد نه خبری ظنی و احتمالی و به صرف یک پیامک یا درج در سایتی و گفته مردم، ثانیا بیانش نه واجب است و نه مستحب، ثالثا در همین موارد جایزی هم اگر انسان نگوید و پخش نکند بهتر است.

مرحوم ابن میثم در بحث غیبت و بدگویی از دیگران، جمله ای در خور توجه دارد. او بعد از ذکر مواردی از غیبتهای مجاز می‌نویسد: « لکن ترکها إلى السکوت أولى‏» ؛ لیکن ترک غیبت و خاموشى سزاوارتر است.[2]

برای مصون ماندن از این خطر مهلک که هم گوینده را می سوزاند و هم شنونده را و هم آبروی صاحب خبر را به باد فنا می دهد؛ عمل به این روایت امام صادق علیه السلام بسیار راه گشا است و دستگیر:

امام صادق علیه السلام در کلامی فوق العاده کلیدی و ارزشمند برای آنکه بندگان خدا به پرتگاه گناهانی از این دست سقوط نکنند مسیری را به آنها نشان می دهد که در کنار آن دو حفاظ محکم قرار دارد. آن مسیر، راه برخورد صحیح با اخبار  است. امام در این کلام گوهربار با استناد به آیات (169/ اعراف) و (40/ یونس) دو ویژگی بندگان خدا را اینگونه بیان می کند:

الف. أَنْ لَا یَقُولُوا حَتَّى یَعْلَمُوا: چیزی را که به درستی آن یقین ندارند نمی گویند.

ب. لَا یَرُدُّوا مَا لَمْ یَعْلَمُوا: چیزی را که دلیلی بر انکارش ندارند رد نمی کنند.[3]

گناه

 

در واقع امام صادق علیه السلام به تمام کسانی که می خواهند راه بندگی خدا را به درستی بپیمایند دستور می دهد تا اینگونه مراقب زبان و قلمشان باشند که تا یقین و دلیل محکمه پسند برای نقل سخن یا خبری ندارند به جد از نقل آن بپرهیزند.

در فرهنگ اسلام برای نقل یک سخن یا خبر، اول باید از صحت آن یقین پیدا کرد و بعد دید آیا اجازه نقل آن وجود دارد یا نه؟ که در بیشتر موارد، مجوز انتشار در همان مرحله اول گیر می کند و کار به مرحله دوم نمی رسد.

این است فرهنگ نجات بخش و انسان ساز اسلام که اگر تنها به همین یک مورد عمل شود و در سطح جامعه تبدیل به یک فرهنگ عمومی شود بسیاری از گناهان حیثیتی رخت بربسته و پرونده های قضایی بسته می شوند.

باید بپذیریم که بازی با آبروی دیگران، دردی است در پیکر جامعه که هر روز عضوی را آزرده و تا مرگ آن پیش می رود و در این بین هر چه معروف تر و خوشنام تر باشی بیشتر در معرض این خناس های جامعه خواهی بود.

 

برای نمونه:

چندی پیش فرزاد جمشیدی همان که با ماه خدا، مهمان سحرهای میلیونها ایرانی بود با نوشتن نامه ای با مردم خداحافظی کرد. نامه ای که پُر بود از گلایه و شکایت به خدا از کسانی که بر آبرویش تاختند و بر باد دادنش.

موضوع سخن این مجری و آن مداح و فلان سخنران نیست؛ موضوع سخن این است که ما حق نداریم دهان باز و افسار قلم پاره کنیم و بی مجوز شرعی، جرم اثبات شده کسی را بازگو کرده و آبرویش را بر باد دهیم تا چه رسد به اتهامات اثبات نشده.

ظلم به دیگران که هم عذاب این دنیا و هم عقاب آن دنیا را به دنبال دارد تنها محدود به قتل و دزدی و کارهای کثیفی از این دست نمی شود؛ صدمه زدن و ناکار کردن آبروی مردم هم ظلم به آنهاست؛ ظلمی که غیبت و تهمت شعبه های شوم آنند. کم نداریم آیات و روایاتی که از آن کارها به بدی یاد کرده و با بیان عذابهای در کمین، همگان را از این اعمال زشت بر حذر داشته اند

 

اگر خود، اعتراف نکرده که نکرده و اگر دادگاه صالحه حکم به وقوع جرم نداده که نداده پس نسبت دادن جرم به او می شود تهمت. اینکه مقام معظم رهبری کار رئیس جمهور در افشای یک جرم ثابت نشده را خلاف شرع دانستند برای همین بود. به فرض اگر ثابت هم شد یا خود اعتراف کرد باز هم گفتنش ممنوع است چرا که می شود غیبت مگر آنکه مجوز شرعی داشته باشد.

برخی چه مفت و آسان برای خود جهنم می خرند! بی آنکه ذره ای منفعت ببرند.

 

کوتاه سخن اینکه:

اسلام براى آبروى مسلمان احترامى به اندازه خون او قائل است و آبرو و خون ، (عِرْض و دَمْ) در روایات اسلامى در کنار هم قرار مى گیرند؛ بنابراین کسى که شخصیت اجتماعى دیگرى را با ریختن آبروى او مى کشد، گویى شخص او را کشته است. به همین دلیل در روایات به طور مکرّر آمده است که چنین کسی باید بهاى سنگینى در قیامت در برابر بدگفتن هایى که بی دلیل و بی مجوز شرعی کرده است بپردازد.

امید است مردم  شریف و با ایمان ما فرمایش امام صادق علیه السلام در این باره را تبدیل به یک فرهنگ عمومی کنند؛ فرهنگی که در آن آبروها در امان است و هر کس آبروی دیگری را بسان آبروی خود محترم می شمرد و برای حفظ آن تلاش می کند.

 

پی نوشت ها :

(1) موارد جواز غیبت را می توانید در کتاب اخلاق در قرآن، ج3 و یا در پیوند آن (+) مطالعه بفرمایید.

(2) شرح‏ نهج‏البلاغه (ابن‏میثم)، 3/178

(3) کافی 1/43/ح8


ادامه مطلب ...

نامه کوچک‌ترین کاندیدای ریاست‌جمهوری به روحانی

«به نام خدا

سلام آقای رییس‌جمهور منتخب

الان که این نامه را می‌نویسم خیلی خوشحالم و امیدوارم حال شما هم چون حال ملت خوب باشد. به همراه خواهرم که در نوشتن نامه کمکم می‌کند انتخاب شایسته شما را تبریک می‌گوییم. خیلی دوست دارم شما را از نزدیک ببینم اما می‌دانم که این روزها خیلی سرت شلوغ است و به همین خاطر چند کلمه‌ای با شما درد دل می‌کنم:

من روزی که به وزارت کشور آمدم تا کاندیدا شوم هدفم این بود که به همه بگویم ما دانش‌آموزان به توجه بیشتری نیاز داریم.

آمدم تا بگویم که توانایی دانش‌آموزان بیشتر از حضور در مراسم و تنها سر دادن شعار هست.
آمدم که بگویم ما درس "دست در دست هم دهیم به مهر" را خوانده‌ایم و دوست داریم میهن خویش را آباد کنیم.

آمدم تا فریاد بزنم که ما آینده‌سازان ایرانیم و دوست نداریم خیلی از دوستان ما در مدارس تخریبی درس بخوانند.

آمدم تا تمام مدارس را گازکشی کنم تا دیگر شاهد سوختن همکلاسی‌هایم در آتش بخاری نباشم.

آمدم تا اردوهای دانش‌آموزی را بیشتر کنم تا همه همکلاسی‌هایم ایران را ببینند و به میهن بیشتر عشق بورزند.
آمدم تا اعتراض کنم که چرا قسمتی از درس تاریخ ما را حذف کرده‌اند و بگویم که حق ماست تاریخ را بدانیم و عبرت گیریم.

آمدم تا بگویم مدیران لایق را نباید کنار گذاشت.

و آمدم که بگویم ایران اسلامی را دوست داریم.

و در پایان بگویم آقای رییس جمهور منتخب حتما در خانواده خود نیز دانش‌آموز داری پس خوب ما را درک می‌کنی، پس توقع داریم هوای ما را در هوای معتدل دولت تدبیر و امید داشته باشید.

دوستدار شما

امیرعباس دریمی

از ایران»