وقتی باربی‌ام به دست من چادری شد!

زانوهای باربی ام شکست.... چون با من نماز میخوند و من وقت تشهد برای اینکه روی دو زانو بشینه زانوهاشو تا ته خم میکردم...
فکر کنم الان دیگه همه می دونند "باربی" یکی از سلاح های موثر تهاجم فرهنگی استعمار برای کودکان و حتی بزرگسالانه که خیلی از اهداف خودش رو با این اسلحه پیش می بره که فقط یک نمونه اش الگوسازی در ناخودآگاه ذهن کودکان ماست.
دیروز وقتی خاطره ای رو در این باره می خوندم از تدبیر ساده اما موثر یک مادر خردمند و مومن غرق شعف شدم که چطور یک تهدید به نام باربی رو برای فرزند خودش تبدیل به یک فرصت کردند.

خاطره رو با هم بخونیم:
عروسک باربی رو وقتی کلاس سوم بودم شناختم...
دست و پاش ۹۰درجه کج و راست میشد و انگشتای ظریفی داشت..
و این برای من که عاشق چیزهای کوچولو و ظریف (مث خونه کوچیک،ماشین کوچیک) بودم رویا بود... 

چه جالب!

بعد از اینکه مطلب محمد جواد رو گذاشتم یه سر به وبلاگ بچه های بندر زدم مطلب زیر را دیدم که می تونه با مطلب محمد جواد مرتبط باشه.
در کشور آلمان استودیویی وجود دارد که نقاشی کودکان را به عروسک تبدیل می کند. والدین کودکان، نقاشی فرزند خود را برای این استودیو ارسال می کنند و این شرکت نقاشی آنان را با جزئیات بسیار دقیق و زیبا با وسایلی مانند پارچه، کرک، نخ و سوزن به شکل عروسک می سازد. نمونه هایی از نقاشی و عروسک هایی رو که توسط این استودیو طراحی شده می توانید در ادامه مطلب مشاهده کنید .

 

حالا نقاشی هایی که با لینک نقاشی آنلاین محمد جواد کشیدید را به خواهر یا مادرتان بدید که براتون عروسک درست کنند.

البته شما بزرگتر از اون بچه های المانی هستید پس شاید خودتون بتونید با وسایل ساده مثل کبریت، خاک اره، گوش پاک کن و ... ماشین، هواپیما، ربات ... بسازید.

ارسال برای ما یادتون نره

[e-mail]

بقیه تصاویر در ادامه مطلب