امروز شیطان شدی... چشم های پسران را؛
فردایی زود... شیطان می شوند هزاران چشم... دل همسرت را؛
حواست باشد بانو!
چیزی که عوض دارد گله ندارد!
جشنواره دفترهای دوران مدسه، عنوان جشنواره مفرح است که به همت بسیج دانش آموزی در حال برگزاری است و برای شرکت در آن، از همه علاقه مندان، اعم از دانش آموزان در حال تحصیل تا قدیمی های دوران دبستان، دعوت شده تا آثار خود را به دبیر خانه ارسال کنند.
یکی از بخش های جشنواره، ارائه یک جمله پیامکی در رابطه بازگشایی مدارس است. علاقه مندان برای شرکت در این بخش، می توانند جمله پیامکی خود را به شماره ۶۶۰۰۰۰۰۲۰ ارسال کنند.
بخش دوم جشنواره خاطره نویسی است که در دو بخش خاطره اولین روز حضور در مدرسه برای پسران واولین روز حضور برای دختران برگزار خواهد شد.
بخش دیگر جشنواره رانیز ، موضوعات حاشیه ای جذاب، همانند "خاطرات قهر و آشتی ها، بیشترین میزان دوستی ها، شیطنت های خطرناک، بالاترین معدل ها، صمیمی ترین هم کلاسی ها، صمیمی ترین معلم ها و بهترین عکس های دوران تحصیل" تشکیل می دهند.
علاقه مندان به این بخش ها نیز می توانند آثار تولیدی خود را به این آدرس ایمیل کنند:
info@beest.ir ویا topstudent20@gmail.com
مهلت ارسال آثار تا 10 شهریورماه می باشد.
امروز شیطان شدی... چشم های پسران را؛
فردایی زود... شیطان می شوند هزاران چشم... دل همسرت را؛
حواست باشد بانو!
چیزی که عوض دارد گله ندارد!
وبلاگ "محسنون" نوشت :
اول نوشت: این را نوشتم برای آنها که این روز ها دل و دماغی ندارند برای مبارزه، آنها که تجربه اولین شکست شاید کلافه شان کرده، آنها که میدان سیاست را بی پدر و مادر می دانند، آنها که هنوز در ابتدای راه روشن فردای ملت سر بلندم هستند، آنها که گوشی شنوا و چشمی بیناتر از من دارند.
ادعا ندارم نماینده هم نسلان خودم هستم، من هم یکی از آنها هستم، اما به یقین می دانم شما نسل سومی ها و بعد از آن وقتی به جایی که من هستم برسید حتما خواهید نوشت: ایران سرفراز همیشه سر فراز بوده، هست و خواهد بود. ان شاء الله با یاری خداوند متعال و در پناه ولایت...
من که دلم برای خودکار بیک تنگ شده شماچطور؟
ولی حالا از اینا هست!!!!
مداد استدلر یادتون میاد؟
حالا این مداد های رنگارنگ؟؟؟؟؟؟
وبلاگ "دل خون " نوشت:
برای دریافت تصویربا کیفیت بالا، ابتدا آن را ذخیره کرده و سپس مشاهده فرمایید.
به نام خدا
ما روستای خود را دوست داریم،
ما در روستای محروم زندگی می کنیم، یعنی چیزهایی که همه جا دارند، ما نداریم.
خانه های ما از سنگ و گل ساخته شده که در آنها به سختی زندگی میکنیم.
اگر زلزله بیاید خانه های ما محکم نیست.
در این جا اگر کسی مریض شود نمیدانیم چه کار کنیم، چون راه روستایمان خیلی خراب است و نمیتوانیم او را به شهر برسانیم تا دکتر او را مداوا کند.
روستای ما روحانی ندارد و مسجد روستا هم خیلی خراب است.
ما در اینجا با بچه ها به سختی درس می خوانیم چون کلاس های ما خراب است و ما بچه ها فکر می کنیم کسی به فکر ما نیست یا ما را دوست ندارد.
بعضی از پدر و مادرهای ما مریض هستند و پول ندارند که به شهر بروند تا خوب شوند.
ما بچه ها دوست داریم جایی برای ورزش داشته باشیم.
ما بچه ها دوست داریم که روستای ما جاده داشته باشد.
پدرم میگوید از سال 42 می خواهند جاده درست کنند نمی دانم چرا درست نمی شود!
چند سال قبل صادق علی نژاد که جوان بود توی همین جاده ی خراب از بین رفت و همه روستا خیلی ناراحت هستند.
معلم ما می گفت: امام خمینی فرموده تار موی ما را به کاخ نشینان عوض نمی کند؛
مادرم می گفت:
خدا کند این مهمانان که آمده اند بتوانند برای ما کاری کنند!
تنظیم : حسینی